هفت تپه، تحرک کارگری سرنوشت خلع ید را رقم میزند و یا نزاع جناحها
خلع ید در هفت تپه میرود تا با فشار و دخالت کارگران صورت گیرد. اما تلاش نیروهای درگیر، تاکتیکها و سیاستهایشان بر سر مسئله خلع ید به این سوال بطور روشن پاسخ میدهد. مسئله ایناست که اگر خلع ید بدست کارگران صورت نمیگیرد، اما تحرک و دخالت کارگران در این جریان میتواند چه دستاورهایی برای هفت تپه و طبقه کارگر داشته باشد.
با نزدیک شدن تعیین تکلیف حقوقی مالکیت هفت تپه، همه طرفهای درگیر در هفت تپه به تحرک درآمده اند. کارگران، جناحهای دولتی و نظامی، جریانات چپ و سازمانهای امنیتی و سرکوبگر رژیم. در این میان بخشهایی از فعالین کارگری و سیاسی نگران دست بالا پیدا کردن جناحهای حکومتی، قوه قضائیه و سپاه و بخشهایی از اصولگرایان هستند. این نگرانی تا چه اندازه واقعی است؟ و تا چه اندازه زمینه دارد؟
این سوال که گفته میشود چرا به جای مالکیت اشتراکی سراغ خلع ید و مالکیت دولتی میروید، آنقدر بی پایه و بی ربط به موضوع است که از پرداختن به آن خودداری میکنم.
اما نگرانی بخشهایی از فعالین کارگری و سیاسی در باره سرنوشت خلع ید نگرانی واقعی است. بخصوص اینکه کارگران در هفت تپه از حداقل تشکل و انسجام برخوردار نیستند.
اما آن چیزی که در هفت تپه میتواند همه مسائل را عوض کند و از جمله به این نگرانی پاسخ دهد، حضور و پیشروی کارگران است. اگر شعار خلع ید میتواند موجب به میدان آمدن کارگران، فشار کارگران، اتحاد و درجه ای از تشکلیابی شود و چشم انداز ادامه حضور کارگران در بعد از خلع ید را ایجاد کند، باید نگرانی نه از خود خلع ید، بلکه بر سیاستهای جناحهای حکومتی بر سر خلع ید و دخالت آنها برای جلب بخشی از کارگران متمرکز شود.
اگر دامن زدن به تحرک و مبارزه کارگری تنها اهرم ممکن برای تحقق شعار خلع ید بنفع کارگران است آنوقت عجیب است زمانی که اسماعیل بخشی به عنوان نماینده کارگران صدایش را برای خلع ید بلند میکند و از طرف کارگران هفت تپه از کارگران و کل جامعه میخواهد که به کمک کارگران بیایند، بخش زیادی از کسانی که ابراز نگرانی میکنند در مقابل فراخوان اسماعیل بخشی و مردمی که به این فراخوان در فضای مجازی و در تظاهرات در تهران پاسخ مثبت داده اند قرار میگیرند. اگر در طی روند لغو خصوصی سازی کارگران هفت تپه و حامیان این طبقه در میدان نباشند، برای کارگران روند تعیین تکلیف حقوقی مالکیت هفت تپه مانند تعیین تکلیف حقوقی در دهها شرکت بزرگ و کوچک دیگر است که مرتب دست به دست میشوند و بحران و ورشکستگی این شرکتها هم هر دم فزونی مییابد. مانند ماشین سازی تبریز که همین یکماه پیش خلع ید شد و به سازمان گسترش صنایع و نوسازی برگردانده شد و هنوز هم بلاتکلیف است. کارگر در آنجاها غایب است.
آنچه در هفت تپه مهم است، تحرک کارگری و دخالت کارگران در قضیه میباشد. به هر درجه ای تحرک کارگری به میدان بیاید و مهر خود را بر روند خلع ید بزند، امکان دخالت کارگری را در آینده، چه خلع ید صورت گیرد و یا نگیرد افزایش میدهد و هر چقدر کارگر ساکت باشد و نظاهره گر روند خلع ید باشد، روند کاملا بنفع این و یا آن باند حکومتی و سرمایه داران غیرحکومتی رقم میخورد. یک مهر بر این روند از جمله با شعار خلع ید از طرف اسماعیل بخشی و تلاش برای ایجاد تحرک در میان کارگران و جامعه رقم خورده است که امید است اسماعیل بخشی و دیگر رهبران هفت تپه پیگیرانه و با اتخاذ ابتکاراتی آن را دنبال کنند. بخصوص تحرک در خود هفت تپه به شکل تشکیل مجمع عمومیهای کارگری و اعلام نظرات کارگران در مجمع عمومیها و تشکیل مجمع نمایندگان از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. امید به اینکه این تحرکات و ابزار کارگران بعد از خلع ید صورتی عملی به خود میگیرد، یک انتظار بیهوده میباشد.
بدون دخالت کارگران، بدون تحرک کارگری، شعار خلع ید میتواند کاملا به تصویه حساب جناحی ختم شود و هیچ نفعی برای کارگر نداشته باشد. اما با تحرک و دخالت کارگران مسئله میتواند فراتر از هفت تپه برود و مقابله کارگران با کل خصوص سازیها و سیاستهای نئولیبرالی در بازار کار به سمت یک مبارزه عمومی کارگری سیر کند.
آیا با این حساب نباید به شعار خلع ید، مطالبه دیگری مانند نظارت و کنترل کارگری را افزود و در این صورت از آن حمایت کرد. به نظر من صرف اضافه کردن این شعار مشکلی را حل نمیکند، در شرائط کنونی در صورتی که مطالبه و شعاری تحرکی را در میان کارگران دامن نزند، مشکلی را حل نمکند. باید بر متن تحرک کارگری ایجاد شده بر خلع ید، تلاش برای تشکیل مجمع عمومی دائمی در شرکت هفت تپه شکل بگیرد، مجمع نمایندگان از طرف رهبران و فعالین کارگری فورا اعلام موجودیت کند و اجتماعات بزرگ در پشتیبانی از خلع ید در شرکت برگزار شود. در این صورت ما میتوانیم از نظارت کارگری چه در حال و یا در آینده صحبت کنیم.
نگرانی جدی نه بر خود شعار خلع ید بلکه بر سر دخالت جناحهای حکومتی در هفت تپه و تلاش آنها برای نفوذ در بین کارگران، نفوذ بسیج، نفوذ امر به معروف و نهی از منکر، خیل مطبوعات اصولگر و عناصر فعال بسیجی که به نام فعال اجتماعی ظاهر شده اند است. باید در مقابل این تحرکات قاطعانه ایستاد و از فعالین و نمایندگان هفت تپه خواست که از همه کارگران بخواهند که از چنین سیاستهایی دوری کنند.
اما از هرگونه تحرک و مبارزه کارگری بر سر خلع ید استقبال کرد. تلاش کنیم تا تحرک و مبارزه کارگران مهر خود را بر روند خلع ید بزند. مهم خلع ید نیست، بلکه مهم دخالت کارگران در روند خلع ید است. مهم این است شعار “خلع -ید- یک- کلام- والسلام ” را چه کسی طرح میکند و اشاعه میدهد و برایش نیرو جمع میکند. آیا اسماعیل بخشی و ابراهیم عباسی و کهنگی و….دارند این را پیش میبرند یا فلان نماینده مجلس و بسجی و..
بخواهیم و نخواهیم مسئله خلع ید مسئله روز هفت تپه است، باید تلاش کرد تا کارگر در این روند دخالت کند. اسماعیل بخشی و دیگر رهبران هفت تپه دارند تلاش میکنند و شایسته حمایت همه کارگران و سوسیالیستها هستند. بدون دخالت و تحرک کارگر همه نگرانیها از سرنوشت مبارزه کارگران واقعی است.
محمود قزوینی
4 دی 99، 24 دسامبر 20