چرا باید از فراخوان “ترور مخالفین سیاسی و ارعاب جایگاهی در مبارزه مردم کردستان ندارد” پشتیبانی کرد.

این یک کمپین جمع آوری امضاء معمولی در محکومیت و یا پشتیبانی از این و آن فرد و موضوع نیست. اطلاعیه فراخوان یک اطلاعیه عمومی بر اساس مدارک و شواهد غیرقابل انکار در محکومیت تروریسم باند زحمتکشان بر علیه کومه له و رهبران حزب حکمتیست میباشد که هر انسان آزادیخواه و طرفدار حقوق مدنی میتواند آن را امضاء کند. اما ماهیت این کمپین به این محدود نیست و نمیماند.

این کمپین سیاسی و تبلیغی برای ایجاد هوشیاری در مقابل سناریوی سیاه در ایران و کردستان ایران و یکی از اکتورهای این سناریو یعنی باند تروریستی و مخوف زحمتکشان مهتدی است که در سطح ایران و در دوایر دولتهای آمریکا و عربستان و…خود را ” حزب کومه له” معرفی میکند. تمام کسانی که به این فراخوان جواب مثبت میدهند، همه فعالین سیاسی و اجتماعی هستند که عزم خود را برای مقابله با چنین سناریو و اکتورهای آن اعلام میکنند و تلاش میکنند تا مردم و احزاب سیاسی کشور از چپ تا راست در باره این جریان و نقش آن در حال و آینده ایران و کردستان شناخت و هوشیاری کسب کنند. این کمپینی بر علیه نیرویی است که براحتی دست به پاکسازی قومی خواهد زد.

از این نظر کمپین بر علیه سازمان تروریستی زحمتکشان اهمیت خاصی دارد. بعد از افشای تروریسم سازمان زحمتکشان ( باند مهتدی)  بر علیه کومه له و حزب حکمتیست توسط اعضای کمیته مرکزی و پیشمرگان و کادرهای مرکزی این باند، تروریسم مخوف این باند و ابعاد آن در سطح دیگری و با شواهد و مدارک غیر قابل انکار رو شده است. این جریان تروریستی قرار بود اردوگاه کومه له در کردستان عراق را با نیروی نظامی درهم بکوبد و افراد رهبری کومه له و حزب حکمتیست را ترور کند. این جریانی است که اختلافات درونی خود را نیز به همین شکل حل کرده و میکند. تصاویر و فیلمهایی که در سال 2007 پیشمرگان و فعالین جناح مخالف درونی این باند از درگیری مسلحانه و چاقو کشی و ضرب و شتم و تصاویر زخمیهایشان به مردم کردستان و ایران عرضه کرده اند، سند گویای دیگری از گانگسترهای این باند میباشد. پاراگراف زیر توصیف باند زحمتکشان از زبان عمر ایلخانی زاده نفر دوم این باند در سال 2007 میباشد. پاراگراف از اطلاعیه عمر ايلخاني زاده در باره درگیری درونی باندشان است:

« پیشمرگان جناح خود را به تهیه چماق تشویق میکنند … به سازماندهی دسته های گوناگون و مجهز به چماق و کارد و سنگ مشغول بودند … سنگ اندازان و چماقدارانشان حتی با نیروهای حکومت اقلیم کردستان نیز درگیر شدند … آوردن الفاظ “مرگ” خون و…” بارها از سوی رهبری این جناح مطرح شد … به تحرکات و تحریکات نظامی متوسل شدند … نمایندگان و ناظران “کنگره” شان به جای طرح و بحث درباره اسناد و قطعنامه ها، با کلاشینکوف مسلح شدند و رژه نظامی رفتند … برای ایجاد جنجال و آشوب به استخدام افراد مسلح پرداختند … در چند مورد رفقای ما را به تنهایی گیرآورده و آنها را کتک زده اند… بگذار خون ریخته شود … همه ی رفقای ما باید انگشت هایشان روی ماشه تفنگ هایشان باشد … مهم نیست از کم کم و از زیاد، زیاد کشته خواهد شد … “

نطفه باند زحمتکشان در سال 2001 با گروکشی و نقشه حمله نظامی و ترور عقیم مانده به اردوگاه کومه له بسته شده است. اما شور و شوق این باند و شخص عبدالله مهتدی برای توطئه گری و بند و بست و فالانژیسم و خشونت فراتر از اینهاست. فقط یک لحظه به شرکت عبدالله مهتدی در بازی “مستند” الماسی برای فریب” فکر کنیم تا ببینیم این باند از چه قابلیتی برخوردار است. مهتدی و باندش به همراه سازگارا و علیرضا نوریزاده و…. در الماسی برای فریب، نقشه ربودن قدرت دولتی را با همکاری سپاه در سر میپروراندند. اگر این نقشه نه فریب بلکه واقعی بود به معنای یک کودتای خونین در ایران بود که مردم کردستان ایران هم از قربانیان اول این کودتا میبودند. جست و خیز باند زحمتکشان از هیچ مسئله سیاسی برنمیخیزد اما امیال این باند میتواند مردم کردستان و ایران را دچار دردسر جدی سازد. البته الماسی برای فریب نشان داد که این عناصر و باندها دارای شخصیت و شعور معمولی هم نیستند. فقط عناصر بی ریشه سیاسی و هرز وعناصر گانگستر میتوانند وارد چنین توطئه هایی شوند.

نقد باند زحمتکشان در چهارچوب سیاسی و نقد سیاست پیروی این سازمان از طرحهای آمریکا و عربستان و نقد ناسیونالیسم آن، نقد ناقصی است. اگر احزاب ناسیونالیستی مانند حزب دموکرات کردستان با پیوستن به طرحهای آمریکا و عربستان ممکن است در آینده در شرائط سناریوی سیاه نقش بازی کنند، اما خود این احزاب، احزابی هستند که تاریخا و بنابر کاراکتر سیاسیشان سازمان سیاسی میباشند و بدنبال روندهای سیاسی و نظامی هستند که اهداف سیاسی آنها را تامین کند. پیوستنشان به طرحهای آمریکا و عربستان و طرح فدرالیسم قومی روندی نیست که حتما با ماهیت آنها درآمیخته باشد. اما باند زحمتکشان یک سازمان سیاسی نیست. یک باند ترور و آدمکشی است که در تغییر و تحولات آینده ایران و کردستان یک خطر برای موجودیت و فعل و انفعال سیاسی و اقتصادی و سوخت و ساز جامعه میباشد. این سازمان میتواند در آینده با اجیر کردن چند صد و یا چند هزار نفر خون به جامعه بپاشد. برای همین شناساندن آن به عنوان یک گروه باند سیاهی مانند سازمانها و جمعیتهای ” مجاهدین افغان و طالبان” به عنوان ” جیش العدل”،  ” حشدالشعبی، مجاهدین خلق و…..به مردم اهمیت زیادی دارد. زحمتکشان یک باند و دارو دسته مسلح است که تنها بدنبال تامین منافع سازمانی و فردی با دست بردن به هر وسیله ای است.

تاکنون به دلیل عدم پاکیزگی درونی، این باند نتوانسته طرحهای تروریستی خود بر علیه سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست در کردستان را اجرا کند. جدایی این جریان از کومه له باعث شده بود که عناصر ” ناخالص” در آن موجب عقیم شدن طرحهای ترور آن بر علیه کومه له و حزب حکمتیست شوند. باند مهتدی این روند را پشت سر گذاشته است و به یک دسته مسلح “خالص” تبدیل شده و میشود. و حالا میتواند با دلارهای اقلیم و عربستان مزدور استخدام کند و به جان مردم بیندازد. با پا گرفتن چنین باندهایی آینده جامعه و زندگی مردم کردستان در معرض خطر جدی قرار میگیرد. مسئله فقط به سرکوب و ترور و اعدام چپ و کمونیست محدود نمیشود، درگیری نظامی دائمی از نوع درگیری نظامی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات بارزانی بر سر سرحدات حکومت احزاب، تازه روزهای خوش مردم کردستان ایران در آینده خواهد بود. چنین جریانی به راحتی به نام “ملت تحت ستم کرد” دست به پاکسازی قومی خواهد زد. در میان مردم کردستان نیز قوم پاکتری پیدا خواهند کرد تا قوم دیگر را پاکسازی کنند. خودشان مانند مجاهدین افغان به دهها دسته مسلح تقسیم میشوند و خانه و زندگی مردم را بر سرشان خراب میکنند. درگیری نظامی درونی این باند در سال 2007 پرده کوتاهی از نمایش اینده بوده است. عکس با لبخند امروز مهتدی با پمپئو خود گواه تصاویر و ویدئویهایی در خون تپیده مردم در فردای ایران، در صورتی که چنین نیروهایی میداندار شوند، است.

تاکنون تنها بخشی از اعضاء و فعالین کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) و اعضاء و فعالینی از احزاب و افراد متعلق به جریان کمونیسم کارگری به این فراخوان پاسخ مثبت داده اند. هنوز بخش وسیعتری از همین دو جریان و افراد و شخصیتهای نزدیک به آنها که طبیعتا مبارزه برای افشای باند تروریستی مهتدی را ضروری میدانند و حتی برای آن اطلاعیه صادر کرده اند نامشان در لیست امضاء کنندگان نیست. لیست پشتیبانی از این فراخوان نباید به 500 – 600 نفر محدود بماند بلکه به هزاران نفر برسد.

به نظر من جدا از هر نقدی به متن اطلاعیه باید به این فراخوان پاسخ مثبت داد. باید با یک صف متحد در مقابل این جریان باند سیاهی ظاهر شد. در قدم اول امضاء هزاران نفر از فعالین کمونیست و چپ در کردستان و سراسر ایران، میتواند یک هشدار و یک مقابله جدی به چنین جریانات باند سیاهی باشد. اما آمادگی سیاسی با روند سناریوی سیاه و مقابله با دسته هایی که میتوانند در آن نقش بازی کنند محدود به نیروی چپها و کمونیستها نیست و نباید هم محدود بماند. باید توجه همه جامعه و همه نیروهای مسئول را به خطر چنین نیروهایی جلب کرد. همانطوری که نوشتم اطلاعیه فراخوان در محکومیت تروریسم این باند بر علیه کومه له و رهبران حزب حکمتیست یک اطلاعیه عمومی و مینیمال میباشد که هر انسان آزادیخواه و طرفدار حقوق مدنی میتواند آن را امضاء کند. دایره این کمپین میتواند بسیار گسترده شود.

به سهم خود همه احزاب و شخصیتها و نهادهای سیاسی و مدنی مخالف رژیم جمهوری اسلامی را دعوت میکنم تا به فراخوان “ترور مخالفین سیاسی و ارعاب جایگاهی در مبارزه مردم کردستان ندارد” پاسخ مثبت دهند و آن را امضاء کنند.

همچنین نسل جوان کمونیست را فرامیخوانم که با حساسیت این مسئله را دنبال کنند و این کمپین را امضاء کنند. متاسفانه عناصر کمونیست نسل جوان در خارج از کردستان ایران نسبت به مسائل کردستان آن حساسیت لازم را ندارند. در حالی که کردستان ایران بیشترین نیروی کمونیست را به جامعه ایران عرضه کرده است و از برخی جنبه های سیاسی جامعه کردستان از بقیه نقاط ایران توسعه یافته تر میباشد و مسائل آن دارای اهمیت است.

کنار زدن چنین باندها تنها وظیفه کمونیستها و کمونیستهای کردستان نیست. هر نیرویی که بدنبال مدنیت و آزادیخواهی است باید تلاش کند تا چنین نیروهایی منزوی شوند و آنها را به مردم بشناساند.

امیدوارم صدها و هزاران نفر کمونیست و آزادیخواه، طرفدار حقوق مدنی و آزادی بیان، طرفدار آزادی زن، طرفدار محیط زیست، مخالف ستم ملی و مذهبی و….امضائشان را زیر این فراخوان بگذارند.

محمود قزوینی

17 ژانویه 2019

متن فراخوان از سایت آزادی بیان

http://azadi-b.com/J/2019/01/post_829.html