از مباحثات درونی در حزب کمونیست کارگری، آگوست ٢٠٠٣
با توجه به اينکه بحث شورا و حزب و قدرت سياسى قرار شد در يک سمينار مورد بحث و بررسى قرار گيرد، من در اينجا تلگرافى به چند نکته در بحث رفيق حميد که به نظر من مهم است اشاره ميکنم و اميدوارم بحث خوب و همه جانبه و روشن کننده اى در سمينار داشته باشيم.
١/ با اين بحث رفيق حميد که بايد بر سر حکومت شورايى بيشتر بکوبيم و مردم جمهورى سوسياليستى را با حکومت شوراها مترادف بگيرند موافقم. اما نوشته رفيق حميد از اين فراتر ميرود و تمام مشکلات و اشکالات قطعنامه اول رفقا حميد و على، دوباره در اين نوشته بازگو ميشود و روى آنها تکيه ميشود. به نظر من اگر قطعنامه بعدى رفقا بر اساس همين نوشته رفيق حميد بنا شود دوباره مشکل زاست.
٢/ بازهم رفيق حميد تشکيل شوراها را به عنوان يک امر تاکتيکى عاجل روز طرح کرده است. به نظر من در اين اشکال بزرگى وجود دارد و يک مسئله تاکتيکى روز را از شيفتگى به شورا اتخاذ ميکند که براى يک حزب سياسى کشنده است. در اين مورد قبلا بحث شده و بحث مفصل تر در اين مورد را به سمينار محول ميکنم
٣/ براى من عجيب است که رفيق حميد تقوايى به حکومت حزب کمونيست کارگرى اعتراض ميکند. اين نشان ميدهد که اشکال طرح قطعنامه رفيق حميد تقوايى در اين موقعيت فراتر از قطعنامه ميرود و به مسئله حزب و قدرت سياسى کشيده ميشود. ترمينولوژى حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران براى ما بايد خيلى جا افتاده باشد. اين که ما خواهان حکومت شورايى هستيم در اين تغيير ى نميدهد که قيام و انقلاب براى به دست قدرت توسط طبقه کارگر، بايد توسط ما و با رهبرى ما صورت گيرد. و اين خيلى طبيعى است که آن حزبى که قيام مردم را رهبرى ميکند، قدرت را بدست ميگيرد. بايد براى توده هاى مردم حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران با حکومت شوراها و جمهورى سوسياليستى يکى گرفته شود. در شرائط انقلابى توده هاى مردم به سازمان رهبرى قيام و انقلاب احتياج دارند و حزب و سازمان رهبرى در ذهن توده هاى مردم جايگاه خاصى پيدا ميکند. نميتوان از قدرت گيرى توسط حزب کمونيست کارگرى ايران حرف زد اما از حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران حرف نزد. به نظر من حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران فقط مربوط به دوره موقت نيست. با پيشروى ما توده هاى مردم حکومت شوراها را مترادف با حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران خواهند گرفت. اگر در ميان احزاب سياسى جدى فقط ماييم که خواهان حکومت شورايى هستيم پس اين حکومت به نام ما ثبت خواهد شد.
اگر رفيق حميد با کاربرد اين کلمه مخالف است بايد قبل از اين به کاربرد کلمه حکومت بلشويکى که در آثار لنين به وفور به کار رفته اعتراض کند و استدلال کند که چرا کاربرد اين کلمه توسط لنين اشتباه بود. لنين زمانى حکومت بلشويکى را بکار ميبرد که شوراها در روسيه شکل گرفته بودند و شعار تمام قدرت به شوراها شعار بلشويکها و لنين بود. يعنى با شورا و يا بدون شورا کاربرد حکومت حزب کمونيست کارگرى و يا حزب بلشويکى صحيح است. اين روشن است مردم اجراى تمامى و يا حتى بخشى از خواسته هايى را که در برنامه يک دنياى بهتر آمده است را، با حزب کمونيست کارگرى ايران و حکومت حزب کمونيست کارگرى ايران چفت ميکنند و يکى ميگيرند.
رفيق حميد تقوايى مينويسد که کاملا امکان دارد که حزب بدون شورا به قدرت برسد و کاملا مجاز است چنين کند اما مجاز نيست که استراژى خود را بر اين مبنا قرار بدهد…..
در اين پاراگراف اشتباه فاحشى در باره قدرت گيرى طبقه کارگر و حزب آن وجود دارد. اينجا ديگر دو قطبى حزب و شورا خود را هويدا ميسازد. حزب طبقه کارگر استراژى قدرت گيرى خود را به شوراها وصل نميکند. اين حرف که کاملا امکان دارد و يا حزب مجاز است که حزب بدون شورا قدرت را بگيرد اما نبايد استراژى خود را بر اين مبنا قرار دهد، به اعتقاد من از بحث حزب و قدرت سياسى و از تاريخ انقلابات فاصله دارد. مبناى استراژى حزب کمونيست کارگرى ايران براى کسب قدرت، رهبرى قيام توده اى بر ضد رژيم سياسى است. اين رهبرى و اين کسب قدرت چه حالاتى به خود ميگيرد، از پيش قابل پيش بينى نيست. سوالاتى چون با شورا و يا بدون شورا؟ مبنا و استراژى کدام است؟ به نظر من سوالات ما و حزب کمونيست کارگرى ايران نبايد باشد. ما بايد به قول معروف خودمان را چهار دست و پا نعل کنيم که تا بموقع به رهبر اعتراض مردم و رهبر قيام مردم براى سرنگونى اروج کنيم.
اتفاقا مبنا قرار دادن شوراها در استراژى قدرت گيرى يک دگماتيسم و آئين پرستى خشک است که حتى با تاريخ تحولات انقلابات جهانى هم خوانايى ندارد. من بعدا مفصل تر به اين مسئله ميپردازم. به نظر من اگر وقايع در ايران بيشتر از اين به نفع انقلاب پيش رود ما بايد بيشتر به فکر کميته هاى رهبرى قيام مردم و بيشتر از آن در فکر کميته هاى نظامى باشيم تا شوراها. حزب ما بايد سازمانده و رهبر معنوى و عملى کميته هاى قيام شود و قدرت را بگيرد.
با آرزوى موفقيت و سلامتى براى همه
و به اميد ديدار در پلنوم
م