نقل از نشریه پرتو شماره ١٣
اگر یک ناظر خارجی، یک فعال کارگری از خارج از ایران اتفاقات و اعتراضات و اعتصابات کارگری ایران را دنبال کند، دچار تعجب خواهد شد که چگونه در کشوری اعتراضات و اعتصابات کارگری با وسعت ادامه مییابد، اما تشکل یابی کارگران هنوز در مرحله مقدماتی آن قرار دارد و هنوز چشم انداز فوری برای ایجاد تشکل کارگری وجود ندارد. اگر ناظر ما فقط به حرکت های اعتراضی و اعتصابی اسفند ماه امسال نگاه کند، خواهد دید، اعتراضات کارگری در ایران در سطح نسبتا گسترده جریان دارد و روحیه مبارزه جوئی و پیکار در کارگران ایران نسبت به بسیاری از کشورها بالاتراست، اما از تشکل خبری نیست.
فقط در ماه اسفند دهها اعتصاب و اعتراض کارگری در ایران صورت گرفته است که برخی از آنها مانند اعتصاب کارگران هفت تپه را میتوان جزء اعتصابات قدرتمند نامید.
در روز ٢٠ اسفند نزدیک به ٤٠٠٠ نفر از کارگران هفت تپه به مدت ٤ روز دست به اعتصاب زدند و کارفرما را مجبور ساختند تا حقوق معوقه آنها را پرداخت کند.
روز ۵ اسفند ماه، كارگران ذوب آهن اردبیل با خواست پرداخت حقوق و مطالبات معوقه خود، در مقابل ساختمان مركزی كارخانه ذوب آهن اردبیل دست به تجمع زدند.
جمعی از كارگران بازنشسته كارخانه شاهو در اعتراض به عدم دریافت مطالبات گذشته، عیدی، پاداش و سنوات كاری خود، در مقابل سازمان تأمین اجتماعی سنندج تجمع كردند.
كارگران سد توانكش و هل توشان كامیاران كه ٤ ماه است حقوق و مزایای خود را دریافت نكردهاند، در ادامه چند روز اعتصاب و تجمع، صبح روز دوم اسفند در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای خود، در مقابل فرمانداری كامیاران تجمع كردند.
كارگران كارخانه نیشكر هفت تپه شوش از روز ٢٩ بهمن ماه دست به اعتصاب گسترده زدهاند. كارگران روز ٢ اسفند ماه در محوطه شركت دست به تجمع و اعتراض زدند.
نزدیك به ٨٠٠ تن از كارگران شاغل در سد عباسپور این شهر اخراج شدهاند و در یک اقدام متحدانه با دیگر كارگران این شركت، نزدیك به یك هفته است در محوطه شركت دست به تجمع و اعتراضات گسترده زدهاند. بنابه گزارشات منتشر شده، در این سد حدود ١٨٠٠ نفر شاغل هستند و نزدیك به ۵ ماه است حقوق آنها پرداخت نشده است.
در اول اسفند ٥٠٠٠ کارگر لوله سازی اهواز تهدید به اعتصاب کردند.
کارگران مگاموتور در مقابل ٨ روز دیکرد پرداخت حقوق خود دست به اعتصاب ٢ ساعته هشداری در روزهای ٢٢ و ٢٣
اسفند زدند.
اعتراض کارگران چینی حمید در ٢٠ اسفند، اعتصاب کارگران راه آهن طبس در ٢٠ اسفند، اعتصاب کارگران لامپ الوند قزوین در ١٩ اسفند، اعتصاب کارگران شهرداری سعدآباد بوشهر در ١٦ اسفند، اعتصاب کارگران پارس مینو در تهران، تجمعات اعتراضی کارگران شرکت آذین شوشتر، اعتصاب کارگران شهرداری بوشهر، اعتراض کارگران کیان تایر، تجمع كارگران سد توانكش و هل توشان در مقابل فرمانداری کامیاران، اعتراض کارگران سد عباسپور و….. از جمله این اعتراضات بوده اند.
و هم چنین یک همبستگی جهانی با کارگران ایران در روز ٦ اسفند باید احساس قدرت بیشتری در میان فعالین کارگری ایجاد کرده باشد.
همه این تحرکات فقط در ماه اسفند اتفاق افتادده است. با این همه در ایران هنوز یک تشکل کارگری نمونه شکل نگرفته است. تنها تشکل شکل گرفته یعنی سندیکای شرکت واحد با سرکوب رزیم مواجه شده است. رژیم با سرکوب سندیکای شرکت واحد و برسمیت نشناختن آن و هم چنین حاکم بودن افق سندیکالیستی بر رهبران سندیکا، عملا سندیکا را از کارآئی انداخته است و سندیکا نمیتواند کارگران شرکت واحد را در این شرائط نمایندگی کند.
چرا اینطور است؟ چرا هنوز پس از سالها مبارزه اعتصابی وسیع، به تشکل دست نیافتیم؟
شکی نیست که اختناق و سرکوب مانع اصلی تشکل یابی کارگران ایران است و با برداشتن این مانع کارگران در سطح وسیع در تشکل های صنفی و سیاسی خود متشکل خواهند شد. اما برداشتن این مانع به یک پیشروی جنبش اعتراضی کارگران و مردم در سطح سیاسی و تحمیل عقب نشینی به رژیم و یا سرنگونی آن نیاز دارد. اما کارگران میتوانند در همین شرائط اختناق و سرکوب به تشکل خود دست یابند. وجود هزاران اعتصاب در سال و تداوم همیشگی آن علیرغم سرکوبهای وسیع در طول عمر رژیم جمهوری اسلامی به فعالین کارگری این را میگوید که دستیابی به تشکل در این شرائط نه تنها ممکن بلکه دیر شده است و اتفاقا این ممکن است که اختناق رژیم از طریق تشکل یابی کارگران بشکند و اعتراضات گسترده تر و سازمانیافته تر طبقه کارگر صحنه سیاسی ایران را اشغال کند. دستیابی به تشکل کارگری در همین شرائط ممکن است و فعالین کارگری باید بر مشکل امروز فائق آیند. نمونه سازمانیابی کارگران و دستیابی آنها به تشکل مستقل خود در شرائط اختناق و سرکوب در جهان کم نیست. اتحادیه های کارگری در زیر حکومت تزاری، اتحادیه کارگران آفریقای جنوبی در زمان رژیم آپارتاید، اتحادیه همبستگی لهستان، اتحادیه های کارگری در برخی از حکومتهای نظامی در آمریکای لاتین، اتحادیه های کارگری در مراکز صنعتی چین دردهه ٢٠ تا ٤٠ قرن ٢٠ و در ایران اتحادیه های تشکیل شده در زیر اختناق حکومت رضا شاه و نمونه اتحادیه صنعتگر در سنندج ایران در مختنق ترین شرائط یعنی بین سالهای ٦٥ تا ٦٨ فقط نمونه های از تشکلهای کارگری در زیر سرنیزه حکومتهای استبدادی و نظامی بوده اند.
نقشه تشکیل سازمانهای کارگری باید روی میز رهبران و فعالین کارگری قرار گیرد و به آن پاسخ داده شود. در طول چند سال اخیر نهادهای حاشیه ای در جنبش کارگری مانند کمیته پیگیری و کمیته هماهنگی و….جای تلاش واقعی برای تشکل یابی کارگران را گرفتند و یا بهتر است بگویم حداقل موجب هرز رفتن نیروی بخشی از فعالین کارگری شده اند. تلاش واقعی برای تشکل یابی کارگران بر متن زندگی و مبارزه جاری کارگران صورت میگیرد. شرکت واحد یک نمونه از این تلاش بود. اما ساختن تشکل کارگری بر متن اعتراض و مبارزه اعتصابی کارگران که در سطح وسیعی در جریان است، بسیار ساده تر و سریع تر میتواند صورت گیرد و شکل گیری تشکلات بر متن این مبارزات از ابتدا خصوصیات مبارز و رادیکال را بر خصوصیت تشکل حک میکنند.
فعالین کارگری نباید فقط بدنبال تشکیل تشکل کارگری بر متن این اعتراضات باشند. اگر چه متشکل کردن کارگران و سازمانیابی آنها در حالت غیر اعتراضی دشوار است، اما شکل گیری آن ممکن است. ایجاد تشکل و اتحاد، مبارزه جوئی را در کارگران دامن میزند و تشکل یابی کارگران را وسعت میدهد.
ساده ترین راه فائق آمدن بر مشکل تشکل یابی امروز از راه برگزاری مجمع عمومی های منظم در مجتمع های متوسط و بزرگ صنعتی و انتخاب هیات های نمایندگی کارگران برای پیگیری مطالبات کارگران در همه زمینه ها و ایجاد اتحادیه های کارگری در کارگاههای کوچک و بخشهایی که کارگران بسیار پراکنده هستند مانند کارگران بخش ساختمانی و کشاورزی و …است. در این بخشها به علت ناتوانی کنترل رژیم بر آن سازمانیابی کارگران میتواند سریعتر صورت پذیرد. در حالی که رژیم کنترل شدیدی را بر مجتمع های بزرگ صنعتی اعمال میکند و ایجاد تشکل باقوام در آنجاها مشکل است، کنترل رژیم بر کارگاههای کوچک و بخصوص کارگران بخش ساختمانی به دلیل پراکندگی کارگاهها بسیار محدود است. برای همین ایجاد اتحادیه کارگری در این بخش میتواند با سهولت بیشتری صورت گیرد. چند فعال کارگری شناخته شده در این بخش با نقشه آگاهانه میتوانند در عرض مدت کوتاهی بخش زیادی ازکارگران را متحد کنند.
باید بر معضل دستیابی کارگران به تشکل کارگری فائق آمد. باید بر این تناقض فائق آمد که اعتراض و اعتصاب کارگری سالها بطور مداوم در جریان است، اما از تشکل کارگری خبری نیست. شرائط سیاسی حاضر در ایران و وجود اعتراضات و اعتصابات وسیع در چند سال اخیر موقعیت بسیار مناسبی را برای فائق امدن بر این مشکل فراهم ساخته است. طبقه کارگر ایران باید به تشکل مستقل و مبارزه جوی خود دست یابد.
با دستیابی طبقه کارگر به تشکل مستقل و واقعی نه رژیم جمهوری اسلامی و نه هیچ رژیم دیگری جرات شلاق زدن و به زندان و افکندن کارگران را ندارد، جرات بالا کشیدن مزد کارگران را پس از کار ندارند. با دستیابی کارگران به تشکل ورود طبقه کارگر به صحنه سیاسی ایران بطور واقعی اتفاق میافتد.
ادامه دارد
١٥ مارس ٢٠٠٨ ، ٢٥ اسفند ١٣٨٦