این روزها میتینگهایی که توسط چهار کاندیدای جنایتکار رژیم اسلامی برگزار میشود، معمولا به بیان اعتراضات مردم تبدیل میشود. تقریبا در همه دانشگاهها دانشجویان با بیان خواسته ها و مطالبات مردم و با شعارهای مانند “توپ، تانک بسیجی دیگر اثر ندارد” و با طرح جنایتها و اعدامهای رژیم و مطالبه آزادی زن و لغو سنگسار و… از کاندیداهای رژیم استقبال کرده اند. احمدی نژاد در خرمشهر توسط مردمی که فریاد میزدند نان فرزندانمان را نمیتوانیم تامین کنیم هو شد، میر حسین موسوی در دانشگاه مازنداران و تبریز زیر بمباران پلاکاردها و شعارهایی با مضمونهایی مانند قتل عامهای دهه شصت، دهه نخست وزیری میر حسین موسوی مواجه شد. تاکنون میتینگ انتخاباتی نبود که این جانیان بتوانند آسوده در آن به شرح وعده و وعید شان بپردازند و آنجا را ترک کنند. اما آنچه که قابل مشاهده است عدم حضور سازمانیافته سوسیالیستها و فعالین کارگری برای طرح مطالبات و خواسته ها و شعارهایشان است. در نبود اکتیویستهای کارگری و سوسیالیست در این میتنگها، گاها جریانات ارتجاعی میداندار و سخنگوی اعتراض میشوند. در میتینگ میر حسین موسوی در ارومیه دانشجویان به دلیل عدم حضور سوسیالیستها و فعالین کارگری تحت تاثیر فعالین قومگرا قرار گرفتند و به طرح مطالبات قومی پرداخته اند و به میر حسین موسوی نه به دلیل سرکوب و بی حقوقی مردم در رژیم اسلامی، نه بدلیل سرکوب ازادی بیان، نه بدلیل بیکاری و فقر، نه بدلیل تبعیض و اپارتاید جنسی بر علیه زنان، نه بدلیل حجاب اجباری، نه بدلیل زندان و شکنجه و اعدامهای دهه شصت و زندانی و دستگیر شدن فعالین کارگری اول ماه مه ٨٨، نه بدلیل سنگسار و اعدام، نه به دلیل زندانی بودن فرزاد کمانگر و نه حتی بدلیل اینکه نمیتوانند زبان ترکی را در مدارس آموزش ببینند و امکانات و تسهيلات لازم براى متکلميین به زبان ترکی در زمينه هاى زندگى سياسى و اجتماعى و آموزشى فراهم نیست و….، بلکه به دلیل اینکه سخنرانی اش به زبان فارسی ایراد شد اعتراض کرده اند.
دلگیر کننده است وقتی که میبینیم جای شعار ازادی دستگیر شدگان اول ماه مه و مطالبات و خواست هایی که که کانونها و فعالین و تشکلات کارگری در ایران در قطعنامه اول ماه مه خود آن را بیان کرده اند را اعتراض به سخنرانی به زبان فارسی میگیرد. دلگیر کننده است وقتی که میبینیم که کاندیداهای جنایتکار رژیم به دلیل عدم حضور سوسیالیستها و فعالین کارگری با طرح گنگ و مبهم مطالبات مردم به توهمات دانشجویان و جوانان به خود و به جمهوری اسلامی دامن میزنند. آقای هژیر پلاسچی از سوسیالیستهای رادیکال این دلگیری را در نوشته ای با عنوان ” این باغ شاد شکوفه ها نیست” به شکل زیبائی بیان کرده است.
این روزها که جناحهای مختلف رزیم جمهوری اسلامی برای تصرف قوه مجریه رژیم اسلامی به رقابت با یکدیگر میپردازند و جناح مغلوب یعنی کروبی و موسوی چاره را در بیان برخی از مطالبات مردم در شکل گنگ و نامفهوم آن دیده اند و حتی کروبی برای بدست آوردن اراء مسئله ازادی اسانلو را طرح کرده است و موسوی از لغو شکنجه و تامین ازادی بیان برای همه و تامین رفاه حرف میزند، فعالین کارگری و سوسیالیستها باید برای طرح وسیع مسئله آزادی دستگیر شدگان اول ماه مه و طرح مطالبات دیگر قطعنامه اول ماه مه در میتنگهای انتخاباتی این جانیان شرکت کنند. عکسهای کارگران دستگیر شده از اسانلو و جعفر عظیم زاده و محمد اشرفی و دیگر فعالین کارگری زندانی باید در سطح وسیع در این میتینها پخش شود. شعار “کارگر زندانی آزاد باید گردد” باید به شعار همه میتینگها و اجتماعات انتخاباتی تبدیل شود. باید اطمینان داشت که بسیاری از شرکت کنندگان در این اجتماعات که مردم عادی و جوانانی هستند که بدلیل جستجو و یا در موارد بسیاری برای اعلام مسئله و خواسته ای گرد آمده اند، عکسها و شعارهای فعالین کارگری را در دست خواهند گرفت. دانشجویان دانشگاهها که عکسهای دانشجویان زندانی را در چندین میتینگ بالا برده اند، با جان و دل عکسهای کارگران زندانی را بالا خواهند برد. باید از دانشجویان ارومیه ای که اعتراض جانانه ای را بر علیه موسوی سازمان داده اند و شعارشان را به شیشه ماشین موسوی چسباندند، خواست که عکس اسانلو و عظیم زاده و دیگر فعالین کارگری دستگیر شده، عکس فرزاد کمانگر، عکس نوجوانی که در آستانه اعدام قرار دارد و شعار ازادی دستگیر شدگان اول ماه مه و… را به شیشه ماشین موسوی و کروبی و احمدی نژاد و رضائی بچسبانند.
فعالین کارگری که در سال ٨٤ مراسم شوراهای اسلامی کار در روز اول ماه مه در امجدیه را به یک آکسیون بر علیه سیاستهای ضد کارگری و سرکوبگرانه رژیم و طرح مطالبات کارگران تبدیل کردند، میتوانند در این فرصت پرچم آزادی کارگران زندانی را در سراسر ایران در سطح گسترده طرح کنند و میتینگهای انتخاباتی رژیم را مانند میتینگ استادیوم امجدیه در روز کارگر بر ضد اهداف برگزار کنندگان آن تبدیل کنند. بلند شدن این عکسها و شعارها در این میتینگها، محدود به میتنگ نمیماند، بلکه انعکاس وسیعی در جامعه و بخصوص در میان طبقه کارگر و در سطح جهان مییابد.
من در اینجا به مورد کارگران زندانی و مطالبات کارگران و نقشی که فعالین کارگری میتوانند بازی کنند پرداختم. مسلما همه فعالین سیاسی و اجتماعی باید از این فرصت استفاده کنند. کارگران و فعالین سوسیالیست باید از این موقعیت برای بیان خواسته های عمیق مردم استفاده کنند. از مسئله حجاب اجباری و اعدام تا قوانین زن ستیزانه از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی مردم تا مسئله برقراری دولت سکولار، از بیمه بیکاری تا حق تشکل و آزادی بیان و…….باید در این میتینگها در اشکال مختلف طرح شود و اعتراض صورت گیرد.
هر کسی که میخواهد عمق اعتراض مردم را به جمهوری اسلامی ببیند به برنامه کاندیداهای رژیم نگاه کند. این برنامه ها و مطالبات انعکاسی از خشم عمومی و مطالبات مردم و انعکاسی از بن بست اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رژیم جمهوری اسلامی است.
آنچیزی که جناحهای مختلف جمهوری اسلامی را به تحرک در انتخابات این دوره واداشته است، روشن نبودن سرنوشت از پیشی انتخابات برای تصرف قوه مجریه رژیم اسلامی است. توازن نیروها در داخل جناحهای رژیم طوری است که جناح حاکم، یعنی جناح خامنه ای و دارو دسته اش نمیتوانند کاندید مورد نظر خود را بدون دردسر از صندوق آراء بیرون بکشند. این فرصتی شده است تا جناحهای مختلف جمهوری اسلامی برای تصرف قوه مجریه به تحرک در بیایند تا راه حل خود را برای شکستن بن بست رژیم آزمایش کنند. این تحرکات و رقابتها در میان توده های وسیع مردم که خواهان پایان یافتن جهنم جمهوری اسلامی هستند بازتاب گسترده ای دارد. تحرکات و رقابتها در بالا موجب تحرکات بیشتر و گسترده تر مردم در پایین میشود و این فقط به این روزها محدود نمیماند، بلکه به پس از انتخابات نیز برمیگردد.
فعالین کارگری و سوسیالیستها باید از این فرصت برای طرح خواسته های کارگران و مردم و سازماندهی اعتراضات آنها بهره گیرند. در صدر این اعتراض و مطالبه باید خواست آزادی فوری دستگیر شدگان اول ماه مه قرار گیرد
شنبه ٩ خرداد ٨٨، ٣٠ مه ٢٠٠٩