(نگاهی به بیانیه 4 تشکل از فعالین کارگری در ایران)
تضمین اعتراضات صنفی – اقتصادی امروز و گسترش آن در نبردهای تند فردا و در سالگرد مهسا، بزرگترین خدمت به جنبش کارگری و جنبش زن، زندگی، آزادی میباشد. این حداقل کاری است که میشود کرد و توان آن نیز وجود دارد.
چهار گروه از فعالین کارگری در ایران، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، گروه اتحاد بازنشستگان، کارگران بازنشسته خوزستان، بیانیه ای با عنوان ” تداوم پیروزمند جنبش های انقلابی در گرو اتحاد و سازمان یابی است!”، بمناسبت سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی و سالگرد جانباختن مهسا، صادر کرده اند. این بیانیه یک بیانیه توضیحی و تفسیری از اوضاع سیاسی و اجتماعی میباشد که هیچ چیزی در باره چه باید کردها و اینکه با توجه به نزدیکی سالگرد جنبش زن- زندگی- ازادی چه کارهایی را باید در دستور گذاشت، ندارد. اطلاعیه تفسیری و توضیحی وظیفه خود را “بسط آگاهی” و ” تشکلیابی” میداند و اینگونه اطلاعیه را به پایان میبرد:
“باید توجه داشت که علاوه بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ای که پیش از این منجر به اعتراضات و خیزش های اجتماعی گردیدند و هم اکنون به قوت خود باقی هستند، سیاست های رژیم هر روزه مشکلات و مسائل جدیدی در برابر مردم ایجاد می کنند که اوضاع را پیچیده تر و غیر قابل تحمل تر می نمایند. تلاش های داخلی و بین المللی رژیم که روز و شب آنها را با بوق و کرنا و بدون وقفه، از دستگاه های تبلیغاتی خود پخش می کند، صرفا اقداماتی برای نجات طبقۀ حاکم و تداوم سلطۀ او هستند و هیچ بهبودی در شرایط زندگی توده های مردم ایجاد نخواهند کرد. بهبود و رفاه مردم در گرو آزادی از شرایط ستم و استثمار حاکم در ایران است. بنابراین برای موفقیت در تغییر بنیادی جامعه و ساختار سیاسی نیازمند آن هستیم که صفوف خود را بازآرایی و همبستگی و اتحاد میان خود را تقویت کنیم. از همینرو ما با اتحاد و همدلی با یکدیگر و تمام توده های زیر ستم در کشور، فشارهای امنیتی و صدور احکام علیه معلمان، فعالان کارگری، دانشجویان و زنان به ویژه زندانی کردن زنان و مردان فعال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مدنی و اقلیت های مذهبی را محکوم میکنیم و باور داریم که تنها راه مقابله با حملات حاکمیت، بسط آگاهی، تشکلیابی و سازماندهی، اتحاد و گسترش مبارزه در همۀ عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه سیاسی است.”
متاسفانه این بیانیه به حرفهای کلی در باره “بسط آگاهی”، “تشکلیابی”، ” سازماندهی” ..اکتفا میکند و هیچ چیز مشخصی در باره عمل و وظائف مشخص روز نمیگوید. نمیگویند ما بازنشستگان و کارگران، به زنان و جوانان و مردم متشکل و “غیر متشکلی” که دارند به رژیم یورش میبرند، چگونه یاری دهیم. نمیگویند در این جنگ نابرابر وظیفه ما چیست. عوضش این دوستان ما صحبت از “بسط آگاهی” و “تشکلیابی” میکنند. آنها به جای “بسط آگاهی” نمیگویند چگونه باید حمایت از هر زنی که حجاب از سر میگیرد را سازمان داد و چگونه باید گروههای امضاء کننده بیانیه به این امر کمک کنند. چگونه باید جوانان و مردم دست نیروهای رژیم را در تعرض به زنان کوتاه کنند. چگونه گروههای کوچک مبارز برای خنثی کردن حملات نیروهای رژیم تشکیل دهیم. چگونه و با چه ابزاری کارگران با اعتصاب خود به یاری زنان و مردم بیایند. چگونه در محلات خود به یک تن همبسته تبدیل شویم و آزادیهای فردی و اجتماعی در محلات برقرار کنیم تا زنان بتوانند با پوشش غیراسلامی و دلخواه خود در محلات ظاهر شوند. نه تنها اینها را نمیگویند، بلکه خبری از مبارزه بر سر حجاب و حجاب اجباری که تمام مبارزه و جنگ مردم با رژیم بر سر آن متمرکز شده است، در اطلاعیه جایش خالی است و اصلا از آن حرفی زده نشده است.
به جای این، دوستان ما فقط با کلمات کلی و گنگ اطلاعیه ای صادر کرده اند. در این اطلاعیه که از مبارزه بر علیه حجاب اجباری حتی کلمه ای گفته نشده است، طبیعتا از فراخوان برای ادامه مبارزه بر سر حجاب اجباری و دور انداختن حجاب و مقاومت دسته جمعی برای این امر در اطلاعیه هم خبری نیست. عوضش با جملات و پاراگرافهای زیادی در باره تبعیض و نابرابری جنسی و ملی و اسثمار و سرکوب و مبارزه و مقاومت مردم بر علیه رژیم سخن رفته است. بالاخره این دوستان ما هر چه در باره مبارزه مردم و نابرابری جنسی و ملی داد سخن دهند، در نهایت مطالبه و جنگی که امروز، زنان و جامعه بر سرش متمرکز شده اند، حجاب اجباری است و باید بر سر آن خم شوند. ” بسط آگاهی” و ” تشکلیابی” که به این نبرد روز کمک نکند، بدرد هیچ کاری نمیخورد. این نوع ” بسط آگاهی” و ” تشکلیابی” نه آگاهی در خود دارد و نه تشکلیابی.
پرسش و پاسخ مهم
یک جمع و تشکل جدی در شرائط کنونی در ایران باید این سوال را مقابل خود بگذارد که چرا و به چه دلائلی تظاهرات بازنشستگان، معلمان ، اعتصابات صنفی کارگری، اعتراضات خانواده های دادخواه سقوط هواپیمای اوکرائینی و… که تا روزهای شروع جنبش زن- زندگی ازادی، 25 شهریور 1401 در خیابان حضور داشتند و اعتراض میکردند، بیکباره با شروع جنبش و نبرد عظیم و دگرگون کننده، ناپدید شدند و خبری از آنها نبود. چر آنها قادر نشدند تحرکات صنفی خود را در شرائط جنبش بزرگ مردم ادامه دهند که ادامه آن حتی به شکل گذشته و مطالبه گرانه آن، غیرمستقیم خدمت بزرگی به جنبش مردم بود و فشار بر رژیم را از هر طرف افزایش میداد. پرداختن به این سوال و سوالهای این چنینی و تلاش برای یافتن پاسخ به آن، کمک میکند تا ضعفها را جبران کنیم و با آمادگی وارد کارزار شویم.
به جای اطلاعیه های توضیحی و تفسیری فکر کنیم چگونه میتوانیم به جنبش حی و حاضر کمک کنیم و ابعاد آن را گسترده سازیم. به جای اطلاعیه توضیحی و تفسیری به این فکر کنیم که چگونه همین اعتصابات و اعتراضات امروز کارگران و بازنشستگان شوش و بقیه شهرها را با همین مطالبات صنفی در روزهای سالگرد مهسا هم ادامه دهیم، چگونه ادامه این اعتراضات را در همین شکل امروز آن، یعنی مطالبه صنفی و اقتصادی، در روزهای طوفانی فردا تضمین کنیم و گسترده تر سازیم. ادامه و گسترده شدن این اعتصابات و اعتراضات در روزهای اینده بزرگترین خدمت به جنبش زنان و جنبش همه مردم و جنبش کارگری میباشد.
اطلاعیه و بیانیه توضیحی و تفسیری بر روی کاغذ میماند و هیچ کمکی به کسی نمیکند.
لازم است در آخر گفته شود که لحن ضد رژیمی تند و سرنگونی طلبانه اطلاعیه، هرگونه شک و تردید در باره محدودیت بیانی اطلاعیه در توضیح مسئله را منتفی میسازد. مشکل به دیدگاه و سبک کار برمیگردد.
محمود قزوینی
6 سپتامبر 2023، 15 شهریور 1402