(در رابطه با توئیت اسماعیل بخشی عزیز رهبر مبارز کارگران هفت تپه )
توئیت اسماعیل بخشی:
” نمایندگان مجلس قصد دارند وزیر اقتصاد را بخاطر ممانعت از خلع ید کارفرمای فاسد هفت تپه و نیز فجایع خصوصی سازی در این شرکت را استیضاح کنند اما کارگران میگویند باید ” محاکمه ” شوندچرا که این حجم از حمایت از زالوی اقتصادی را عادی نمیدانند”
آیا کارگران و مردم در ایران میتوانند و این امکان را دارند که از یک قوه به قوه دیگر شکایت کنند؟ اگر از مجلس بخواهیم دولت و وزرایش را استیضاح کند، آنوقت مجلس را چه کسی استیضاح کند؟ اگر قوه قضائیه دولت و وزرایش را محاکمه کند، آنوقت قوه قضائیه را چه کسی محاکمه کند. خامنه ای و بیت او، سپاه و نیروهای مخوف امنیتی چه؟ چه کسی باید آنها را محاکمه کند؟ بازجوها و شکنجه گران، بنیادهای اقتصادی بزرگ متعلق به رهبر و سپاه که حتی از هرگونه حساب و کتاب معمول مبرا هستند و هیچگونه مالیاتی نمیپردازند، چه؟ جنایاتی که هر روز توسط کل دستگاه جمهوری اسلامی آفریده میشود چه؟ قتل عامهای دهه شصت، قتلهای زنجیره ای، کشتار دی 96 و ابان 98، سنگسار و حجاب اجباری، ازار و اذیت هر روزه بهائیها، زندانی و شکنجه و قتل آنها، سرکوب هر روزه مردم در اینجا و آنجا و….. را به کدام دستگاه رژیم شکایت ببریم. شکایت از دستگیری، شکنجه و اعتراف گیری اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را نزد کدام قوا ببریم؟ اعدام نوید افکاری و زندانی و شکنجه برادرهایش. سرکوب اعتصابات کارگری و ممنوعیت اعتصاب و تشکل و فعالیت ازادی سیاسی و….نزد کدام قوه و رهبر و بیت رهبری ببریم؟ خامنه ای را کدام نهاد استیضاح و محاکمه کند؟
آیا چنین روشی تقویت یک قوه جمهوری اسلامی در مقابل قوای دیگر نیست؟
اگر ما بپذیریم که رئیسی و قوه قضائیه باید فلان سرمایه دار و وزیر را محاکمه کنند، چرا رئیسی و قوه قضائیه نباید بتوانند هزاران مخالف خود را شکنجه و محاکمه کنند و به چوبه دار بسپارند. چه کسی این مرز را تعیین میکند. نمیتوانیم از جلاد بخواهیم فقط خون آنهایی را بریزد که ” ما” میگوییم. جلاد خون ” ما” را دیروز میریخت و امروز و فردا هم میریزد. با ” تهدید” استیضاح و محاکمه هم سرجایشان نمیشینند.
آیا این درست است حالا که مردم نمیتوانند به رهبر و سپاه بگویند بالای چشمت ابروست، پس از رهبر و سپاه بخواهند که تو سر ” آبدارچی” خودشان بزنند. خود و وزیرشان را محاکمه کنند.
کسانی که خواهان محاکمه فلان سرمایه دار و وزیر به دست قوه قضائیه میشوند، نادانسته به قوه قضائیه جمهوری اسلامی صلاحیت میبخشند. به خامنه ای و کل دستگاه حاکمه صلاحیت میبخشند. کسانی که از مجلس خواهان این و آن مطالبه میشوند، صلاحیت انتخابات مجلس، خود مجلس و تک تک جانیان و دزدان مجلس را تایید میکنند. مطالبه از مجلس برای استیضاح فلان وزیر و دبیر و از قوه قضائیه برای محاکمه آنها، یعنی شکایت یک دزد و اختلاسگر و شکنجه گر و جلاد را نزد دزد و جلاد و شکنجه گر دیگر بردن. چرا از مجلس و قوه قضائیه خواسته شود که فلان وزیر را استیضاح و محاکمه کنند، آیا بهتر نیست از ولی فقیه خواسته شود تا واقعا صورت عملی به خود بگیرد!
مخالفین رژیم در طیف طرفداران اصلاحات و رفرم تا قبل از دی 96، تا قبل از “اصلاح طلب و اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” میگفتند و تلاش میکردند تا با تکیه بر قانون اساسی کار و بار خود را پیش ببرند و تغییر قانون اساسی را ابزاری در خدمت خود میدانستند. انها نتوانستند و باختند.
حالا چگونه میشود کارگران و مردم نه فقط با تکیه بر بند های مرده قانون، بلکه با تکیه بر مجریان قانون اهداف خود را پیش ببرند. مجریانی که حتی نیازی به همین قانون هم ندارند، بلکه خود هر چه خواستند میبرند و میدوزند.
در حالی که خانواده های جان باختگان دهه شصت خواهان محاکمه رئیسی و همه دست اندرکاران قتل عامهای دهه شصت در یک دادگاه بین المللی و یا در داداگاهی بعد از نظام اسلامی هستند، مطالبه از رئیسی برای محاکمه این و آن عملی بس اشتباه و مشروعیت بخشیدن به او و دستگاه قضایی نظام اسلامی است. مردم فعلا تنها میتوانند بخواهند که این حکم زندان و آن حکم اعدام را باطل کنند و نه اینکه این حکم زندان و آن حکم اعدام را صادر کنند.
محمود قزوینی
7 آبان 99، 28 اکتبر 20