دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب

دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب، حرکتی از اعماق جامعه

جدیدا وبلاگ ” داب تهران”، وبلاگ وزارت اطلاعات اعلام نموده است که داب(دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب) به دلیل از دست دادن امکان فعالیت علنی، دیگر نمیتواند ظرف ابراز وجود گرایش چپ دانشجوئی در دانشگاههای کشور باشد. این سایت با درج اخبار شکنجه و اعتراف گیری از دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب دستگیر شده و با انتصاب این دانشجویان به احزاب سرنگونی طلب در خارج کشور، سعی دارد فضای ترس و بی اعتمادی را در میان دانشجویان گسترش دهد.

 اما برخلاف تصورات وزارت اطلاعات این اعمال سرکوبگرانه رژیم سمپاتی دانشجویان مبارز را به داب گسترش میدهد. دانشجویان و مردمی که خبر شکنجه محمد پورعبدالله را در سایت وزارت اطلاعات زیر عنوان حمله زندانیان به او و خون آلود کردن او میخوانند، کسانی که دو خط نامه مازیار معصومی در محکومیت داب را میخوانند، میدانند دانشجویان دستگیر شده زیر دست چه شکنجه گران جانی قرار دارند و به جای ترس و ارعاب، نیروی سمپاتی و حمایت از این دانشجویان و داب گسترش مییابد.

وزارت اطلاعات تلاش خود برای از پا انداختن داب را به عنوان یک واقعیت عملی شده بیان میکند، تا یک تشکل چپ دیگر را از میدان به در کند. رژیم جمهوری اسلامی که بارها تشکلات کارگری و چپ را مورد سرکوب خونین قرار داده و از جمله شوراها و سندیکاهای کارگری بسیاری را با دستگیری و سرکوبگری بیرحمانه فعالین و رهبرانش از میدان به در کرده است، فکر میکند در این مورد هم میتواند موفق شود. حتی اگر چنین چیزی عملی شود نام داب در تاریخ سیاسی مبارزات سوسیالیستی ایران، نامی خواهد بود که موجب برانگیختن انگیزه ازادیخواهی و برابری طلبی بسیاری خواهد بود. این نام مانند ١٦ اذر با تاریخ سیاسی دانشگاههای ایران چفت شده است.

در باره بحث زائد علنی و غیر علنی

بحث در باره فعالیت علنی و یا غیر علنی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بحث زائدی است. برای همین وزارت اطلاعات پس از سرکوبگری و شکنجه، حالا وارد این مبحث شده است که داب علنی مقبولیت دارد و یا غیر علنی!

بحث علنیت و غیر علنیت در این مورد موضوعیت ندارد. داب تشکلی مانند سندیکا و یا یک کانون نیست، بلکه در شکل یک حرکت و  جنبش خود را در اشکال مختلف بیان میکند.

برخلاف تصورات وزارت اطلاعات رژیم، داب تیری است که از کمان خارج شده است و با نیرویی که در میان دانشجویان میگیرد، به حرکتش ادامه میدهد. نام این جریان در دانشگاههای ایران و به نسبتی در جهان به عنوان جریان سوسیالیستی در دانشگاههای ایران ثبت شده است. اگر وزارت اطلاعات با سرکوبگری وحشیانه اش بتواند جلوی ابراز وجود علنی آن را در شکل داب موقتا سد کند، ابراز وجود علنی این جریان چپ در اشکال دیگر ادامه خواهد یافت. ضمن اینکه نام داب به عنوان چتر عمومی چپ در دانشگاههای ایران به موجودیت خود ادامه خواهد داد. نام داب دیگر نه یک تشکل، بلکه یک حرکت است، حرکت چپ در دانشگاههای ایران. این نام با تلاش چندین ساله  دانشجویان سوسیالیست و چپ به یک نام معتبر و جا افتاده تبدیل شده است و وزارت اطلاعات نمیتواند آن را از اعتبار خارج کند. بلکه بر عکس زندان و شکنجه های وزارت اطلاعات، این نام را در میان دانشجویان معتبر تر میسازد. . رهبران و فعالین داب چهره های شناخته شده این دوره جنبش چپ در دانشگاهند که تا چندین سال دیگر دانشجویان در دانشگاهها چپ و سوسیالیسم را با این نامها میشناسند و به آن رجوع میکنند.

وزرات اطلاعات میداند دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نه نیروی سرنگونی خواه هستند و نه به احزاب سرنگونی طلب وابسته اند. بسیاری از آنها هیچ اشنائی با احزاب چپ ندارند. این جریان چپ  در دانشگاههای کشور است که در این سالها در اشکال قانونی و علنی ابراز وجود کرده است. اما رژیم جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعاتش برای سرکوب آن مجبور است به وسائلی مانند وابستگی به احزاب سرنگونی طلب متوسل شود. البته عضویت فردی اعضای تشکلها در احزاب سیاسی مخالف رژیم در هر کشور حتی نیمه ازادی  مانند پاکستان و ترکیه امری عادی است. اما رژیم جمهوری اسلامی احزاب چپ را سرکوب کرده و جریانات چپ غیر حزبی داخل کشور را به بهانه وابستگی به این احزاب سرکوب میکند. اعضای این تشکلها را مورد شکنجه قرار میدهد تا اعتراف عضویت در احزاب مخالف جمهوری اسلامی را از آنها بگیرد.

سراسیمگی رژیم از این است که :

دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب صفحه درخشانی را در جنبش سوسیالیستی و کارگری ایران رقم زدند. پرچم سوسیالیستی طبقه کارگر در دانشگاه توسط این جریان برافراشته شد. دانشگاه تا قبل از اظهار وجود دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب صحنه عرض اندام انواع و اقسام جریانات لیبرالی و نزدیک به رژیم بوده است. دانشجویان چپ اسم و رسم و آوازه ای در دانشگاهها نداشتند. دانشجویانی که با عنوان چپ رادیکال و سپس آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاهها سر بر آوردند، با انواع و اقسام نشریه چپ و شعارهای برابری طلبانه و سوسیالیستی و آکسیونها و مراسمها و سخنرانهایشان، گرایش سوسیالیستی در دانشگاه را انسجام بخشیدند و آن را به جلو راندند. عرض اندام آکسیونی علنی این جریان در سال ٨٥ همه چشمها را به طرف پرچم سوسیالیستی در دانشگاه بر گرداند. برگزاری ٨ مارسها و اول ماه مه ها در دانشگاه با این نام پیوند خورد و ١٣ آذر سال ٨٦ یک عرض اندام پر قدرت جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاهها بوده است. این پرچم طبقه کارگر بود که در دانشگاه برافراخته شده بود و همه جامعه آن را دید و ملاحظه کرد. رژیم در وحشت از گسترش جریان چپ در دانشگاه، مدتها پیش از ١٣ آذر تصمیم به سرکوب دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب گرفت و پس از آکسیون ١٣ آذر آن را عملی ساخت.

در حالی که جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در جامعه در حال پیشروی است، برای رژیم ساده نیست که این حرکت را در دانشگاه شکست دهد. اما سرکوبگری وسیع میتواند موقتا شعاع فعالیت آن را تنگتر کند.

وارد شدن در دایره بحث علنیت و غیر علنیت بحثی به جا در باره داب نیست. با این بحث وزارت اطلاعات میتواند پایان کار این حرکت را با سرکوبگری بیشتر اعلام کند. نام دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب نام حرکت اصلی چپ دانشجوئی در دانشگاه است که از حرکت سوسیالیستی طبقه کارگر در جامعه مایه میگیرد و شانس ماندگاری آن علارغم سرکوبگریها بالاست. این حرکتی از اعماق جامعه است که در اشکال مختلف موجودیت مییابد.این جریان دارای شناسنامه معتبر و رهبران علنی است که همه آنها را میشناسند. این را با زندان و شکنجه و تبعید نمیتوان از آن سلب کرد.

محمود قزوینی