وحشت از سایه سندیکا

 “مجمع عمومی محجوب”

اخیرا در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه سر و صدای تشکیل برگزاری مجمع عمومی سندیکای شرکت واحد به عنوان یک مسئله “جدی” طرح شده و قرار است در روزهای آینده برگزار شود. سوال ساده این است در شرائطی که آنچه سندیکای شرکت واحد نامیده میشود، نمیتواند مجمع عمومی خود را برگزار کند و فعالین و رهبران آن با اخراج، زندان و تهدید زندان و…روبرویند، چگونه است که دو عنصر مشخص غیر فعال در سندیکا که سابقه ای در مبارزات دوره گذشته و حال “جمع فعالین سندیکا” ندارند، اجازه و قدرت این را پیدا کرده اند که دست به تشکیل ” مجمع عمومی” سندیکا بزنند؟! روشن است که این اقدام بدون لطف و مرحمت دست اندرکاران رژیم نبوده و نمیتواند باشد. تاکنون رژیم به مجمع عمومی هیچ تشکلی، چه کارگری و چه غیرکارگری، اجازه برگزاری آزادانه نداده است. مجمع عمومی اول سندیکای شرکت واحد نه آزادانه، بلکه در یک مبارزه سخت که شباهتش به “جنگ پارتیزانی” بیشتر بود تا مجمع عمومی قانونی یک سندیکا برگزار شد. شرکت کنندگان در مجمع عمومی کمیته هماهنگی با یورش نظامی روبرو و همگی بازداشت شدند و سندیکای هفت تپه نه در یک “مجمع عمومی” بلکه در دل یک دوره اعتراض و اعتصاب بزرگ و کوچک در سال 86 و با رای گیری در هنگام کار تشکیل شد که البته پس از آن با دستگیریها و بگیر و ببند نمایندگان منتخب، سندیکا فلج شد و موجودیت خود را از دست داد. مجمع عمومی کارگری در ایران تاکنون تنها در دل اعتصابات و اعتراضات کارگری، آنهم به شکل موقت تشکیل شده اند و هیچگاه رژیم به هیچ تشکلی اجازه اجتماع قانونی و مجمع عمومی نمیدهد.

حالا چه معجزه ای صورت گرفته است که به ” مجمع عمومی” سندیکای شرکت واحد” اجازه برگزاری “قانونی” داده اند؟ اطلاعیه شان در روزنامه های رژیم درج میشود و مورد حمایت خود مدیریت شرکت واحد و شورای اسلامی قرار میگیرند و هیچ تهدید و دستگیری بالای سر آقایان هم نیست. واقعیت این است که حراست شرکت واحد، شورای اسلامی و وزارت اطلاعات رژیم نه تنها از شورا و سندیکا و تشکل مستقل کارگران، بلکه از سایه آنها نیز وحشت دارند. وضعیت را خوب درک کرده اند. شورای اسلامیشان روی دستشان مانده است، تاریخ و نفوذ نام سندیکای شرکت واحد و اعتبار بین المللی آن مرتب آزارشان میدهد. فعالینی که میتوانند در صورت شل شدن فشارها، جایگاه رهبری خود را در یک مرکز مهم صنعتی کشور بیابند. آنها خوب میفهمند که دارند چه میکنند. وضعیت را خوب درک کرده اند و از وجود عناصر فرصت طلبی که حاضرند به هر رذالتی تن دهند هم آگاهند.

اقدام تشکیل به اصطلاح “مجمع عمومی” خنثی کردن فشار سایه سندیکاست. این اولین ” مجمع عمومی” قانونی یک تشکل مستقل در شرائط جمهوری اسلامی نیست. این جلسه قانونی و مورد حمایت شوراهای اسلامی و رژیم در مقابله با فعالین و رهبران کارگری در شرکت واحد است. اگر این جلسه (مجمع عمومی کذایی) تشکیل شود، مجمع عمومی سندیکای شرکت واحد نخواهد بود، بلکه در مقابل هرگونه تشکل یابی مستقل کارگران است.

“مجمع عمومی” مربوطه مجمع عمومی مورد لطف و محبت اقای محجوب وصادقی است و دیگر این چماقداران نه تنها به آن حمله نمیکنند، بلکه از آن حمایت نیز میکنند. دیگر برای حمله به کارگر شرکت واحد چماقدار لازم نیست، راه بهتری برای این کار یافت شده است. ” مجمع عمومی” خود کارگران!

 

بن بست سندیکای کارگران شرکت واحد و عروج نان به نرخ روزها

سرکوب دائمی فعالین و رهبران کارگری در شرکت واحد موجب به بن بست رسیدن سندیکای شرکت واحد شده است. سندیکای واحد نه یک تشکل توده ای، بلکه جمع فعالینی از کارگرانند که به عنوان هیئت مدیره سندیکا و سندیکای شرکت واحد فعالیت میکنند.

مشکلات عدیده گذشته از مسئله اسانلو تا مسائل دیگر همه به همین وضعیت سندیکای شرکت واحد مربوط است. بن بست سندیکای شرکت واحد موجب شده است که رژیم بتواند آخرین ضربه خود را بر فعالین کارگری در شرکت واحد وارد کند و تلاش کند تا آنها را کاملا ایزوله کند و از مشروعیت بیندازد. اقدام مورد حمایت رژیم برای تشکیل ” مجمع عمومی” تنها هدفش پایان دادن به مشروعیت بالقوه فعالین و رهبران سندیکای شرکت واحد است که در شرائطی میتواند بالفعل شود. با تشکیل این “مجمع عمومی” سندیکایی شکل نمیگیرد، نمایندگانی منتخب و معرفی نمیشوند، بلکه دفتر مشاورت کارفرما و شوراهای اسلامی دایر میشود. بعید میدانم به این دفتر حتی اجازه یدک کشیدن نام سندیکا را بدهند.

سندیکای شرکت واحد 13 سال پیش تشکیل شد و با سرکوبها و دستگیریها و زندانهای نمایندگان و رهبرانش زمینگیر شد. آنچه که “سندیکای شرکت واحد” نامیده میشود سالهاست که سرکوب شده و از کارایی افتاده است و اصلا فونکسیون یک تشکل توده ای را ندارد. نه توده کارگر شرکت واحد عضو آن میباشند و نه نمایندگان منتخب 13 سال پیش مشروعیت واقعی آن نمایندگی و آراء را دارند و نه حتی میتوانند توده کارگر شرکت واحد را مانند بسیاری از مراکز کاری در ایران برای این و یا آن مطالبه متحد و بسیج کنند. خود ” سندیکا” بار سنگینی شده است بر دوش فعالین و رهبران منتخب 13 سال پیش. اگر این “بار” نبود شاید فعالین و رهبران کارگری در شرکت واحد میتوانستند راحت تر به فعالیت بپردازند. چنانچه امروز اگر قرار بود به نام “سندیکای کارگران هفت تپه” مطالبات و مبارزات جاری کارگران آنجا پیش برده میشد، رهبران هفت تپه نمیتوانستند قدم از قدم بردارند. هر چند برخی از فعالین و رهبران هفت تپه هنوز به نام سندیکا قسم میخورند و اطلاعیه کاغذی هفت تپه در فضای مجازی میچرخد، اما در عمل برای متحد کردن کارگران و پیشبرد مبارزه ” سندیکای هفت تپه” مفقود است. البته به یمن اطلاعیه های اقای رضا رخشان این سندیکا چند سالی در فضای مجازی مطرح بود، اما در این دوره بیشتر دوست دارند مانند یک کمیته پشت صحنه ظاهر شوند و واقعا هم شاید حالا با برکناری رضا رخشان به یک کمیته کارگری تبدیل شده باشد.

اگر فضای مجازی دنیای امروز برای ” فریب” خود نبود، اگر نامه های حمایتی معنوی اتحادیه های کارگری اروپا و آمریکای شمالی نبود، پذیرش سرکوب و پایان یک تشکل توده ای به ساده ترین شکلی قابل فهم بود. همه ما بارها و بارها شاهد سرکوب تشکلهای توده ای کارگری و غیرکارگری در ایران بوده ایم. سرکوب سندیکاهای کارگری پس از کودتای 28 مرداد و سرکوب وسیع شوراها و سندیکاهای کارگری در اوائل دهه شصت شمسی دو نمونه برجسته آنند. در آن زمان هیچ شورا و تشکلی نمیتوانست موجودیت خود را با اطلاعیه مجازی و یا با زندان رفتن، آزاد شدن و دوباره و چند باره زندان رفتن فعالین و رهبرانش و اعتراض معنوی اتحادیه های جهانی زنده نگه دارد. اگر فعالین و رهبران سندیکای شرکت واحد پس از یکدوره مشخص تلاش برای نمایندگی کارگران و متحد کردن آنها و حفظ سندیکا به این واقعیت میرسیدند که سرکوب رژیم سندیکا را زمینگیر کرده است، پس باید به فکر راه چاره دیگری بود و دنبال راه چاره میگشتند، میتوانستند واقعا راه برون رفت را بیابند. اما سنگینی سنت سندیکالیستی آنهم آموزش دیده در مکتب ” هیئت موسسان سندیکایی” اجازه تعمل و تعقل را از فعالین و رهبران کارگری در شرکت واحد سلب کرده است.

پدیده تشکل توده ای مانند سندیکا بدون توده کارگر و بدون فونکسیون سندیکایی پدیده جدید و مختص دایره سیاسیون ایرانی است.

آیا نگاهی به مبارزات جاری کارگران و معلمان و… در سراسر ایران از جمله مبارزات هفت تپه و هپکو و پتروشیمی و آق دره و… میتواند فعالین شرکت واحد را از دید محدود سنت سندیکایی رها کند و یا اینکه باید منتظر نسل جوانی از کارگران بود که خارج از آموزشهای این سنت در شرکت واحد پا به میدان بگذارند.

در اینجا که قصد اصلی من محکوم کردن اقدام زیرکانه رژیم زیر عنوان ” مجمع عمومی” میباشد، نمیتوانم بیشتر از این به بن بست سندیکا و رهبران آن بپردازم. پرداختن به این مسئله از این بابت بود تا علل عروج نان به نرخ روزها را در شرکت واحد و آنچه سندیکای شرکت واحد نامیده میشود نشان دهم. آنچه امروز رژیم با آن مقابله میکند خطر پاگیری دوباره سندیکای شرکت واحد در شرائط جدید است که اعتبار داخلی و بین المللی سندیکا این خطر را زیاد میکند.

به نظرم برپاکنندگان این نمایش مضحک زیر عنوان “مجمع عمومی”، ابایی از غلت زدن در لجن ندارند، اما حامیان آن نیز بدون تعقل دارند خود را آلوده میکنند.

ایران دوره ای را میگذاراند که عمل خبط تشکیل ” مجمع عمومی” در شرکت واحد، جایگاهش اندازه یک لیوان آب در دریاست. این کارفرما و اداره حراست و شوراهای اسلامی شرکت واحد هستند که از سایه سندیکای مستقل هم وحشت دارند و شب و روز ندارند. این عمل یک جریان گذرا و کوچک در سیر رویدادهای ایران است.

در مقابل جلسه کذایی زیر نام مجمع عمومی باید از فعالین و رهبران فعال در شرکت واحد که به عنوان یک جمع زیر نام سندیکای شرکت واحد فعالیت میکنند دفاع کرد. اما برون رفت از بن بستی که سندیکا دچار آن شده است، دیگر به دست خود این فعالین و سنتشان باز نمیشود. بلکه فعالیتی بر مبنای سنت و گرایش نوین میطلبد.

 

محمود قزوینی

9 نوامبر 2018، 18 آبان 97

ghazvini.m@gmail.com

 

در باره وضعیت حاضر سندیکای شرکت واحد و هفت تپه به یک مقاله قدیمی در سایتم رجوع کنید

http://m-ghazvini.com/?page_id=267