زنده باد 13 آذر سال 1386

با شورانگیزترین درودها به  دانشجویان سوسیالیستی که ١٣ آذر سال گذشته را در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاهها سازمان دادند.

١٦ آذر روز دانشجو نزدیک است. اما اذهان جناح چپ دانشجویان و جامعه ایران بیش از همه متوجه ١٣ آذر سال گذشته میشود. سالی که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب پرچم سوسیالیسم و آزادیخواهی را با قدرت در دانشگاه به اهتزاز در آوردند و همه جامعه را متوجه قدرت خود و قدرت چپ و سوسیالیسم در جامعه کردند. عکس العمل رژیم، مباحثی که حول این حرکت انجام شده است، قطب بنیها و جدالهایی که میان نیروهای چپ شکل گرفته است، همه و همه گویای نیرومندی، تاثیرگذاری و اهمیت حرکت ١٣ آذر سال گذشته بوده است. ١٣ آذر آکسوین دانشجویان در دانشگاه بوده است، اما آکسیونی که اهمیت اجتماعی به سزائی یافت. ١٣ آذر یک حرکت مهم در جنبش سوسیالیستی کارگری ایران بوده است.

اینکه امسال دانشجویان چپ بتوانند برنامه ای در دانشگاه داشته باشند یا نه، ذره ای از اهمیت و بزرگی حرکت ١٣ آذر سال گذشته نمیکاهد. ممکن است رژیم و وزارت اطلاعاتش با تمرکز نیرو زیادی که بر دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و کل دانشجویان چپ در دانشگاهها اختصاص داده است و با سرکوبگری وحشیانه توانسته باشند دانشجویان چپ را تضعیف کرده باشند و قدرت عمل بزرگ را از آنها گرفته باشند. دانشجویان چپ باید در این مورد هوشیارباشند. اگر توان و نیروی امسالشان اجازه حرکت نیرومند را به آنها نمیدهد، وضعیت کنونی را به رسمیت بشناسند و از حرکتهایی نمایشی پرهیز کنند. سال ١٣٧٥ ٢٠٠٠ کارگر نفت برای حق آزادی تشکل حرکت تظاهراتی نیرومندی را در تهران سازمان دادند که با سرکوب رژیم مواجه شد. دهها نفر دستگیر شدند و حرکت کارگری آغاز شده نتوانست به راه خود ادامه دهد. فعالین کارگری در سالهای بعد نمیتوانستند حرکت نمونه وار کارگران نفت را ادامه دهند. شدت سرکوبگری بر دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و جناح چپ دانشجوئی که آشکارا با پرچم چپ و سوسیالیسم به میدان آمده بودند چندین برابر سرکوبگری بر علیه آن تظاهرات ٢٠٠٠ نفری کارگران نفت است. برای همین دانشجویان چپ و  دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب باید این وضعیت را به رسمیت بشناسند.

 اگر در ١٣ اذر و یا ١٦ آذر امسال و سالهای دیگر هیچ اتفاقی هم نیافتد، از ارزش نمایش عظیم ١٣ آذر سال گذشته نمیکاهد. ممکن است اگر امروز دانشجویان فعال چپ بنشینند و فکر کنند به این نتیجه برسند که آن حرکت به دلیل ضربات بسیار گسترده ای که به حرکت سوسیالیستی در دانشگاه خورد نمیبایست انجام میشد، چنین نتیجه گیری هم هیچی از اهمیت آن حرکت به عنوان یک حرکت مهم در جنبش سوسیالیستی کلرگری ایران نمیکاهد. حتی اگر دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب امروز به دلیل سرکوبگریهای جمهوری اسلامی نتوانند فعالیتشان را به شکل کنونی علنی با نام دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب پیش ببرند  باز هم  از مقام شامخ دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و ١٣ آذرشان در دانشگاه و حرکت چپ جامعه چیزی کم نمیشود. کاری بزرگ انجام شده است و باید این کار و حرکت بزرگ را گرامی داشت.

پاسخ به چند حمله بی اساس در رابطه با ١٣ آذر

١- یک انتقاد میگود آکسیون ١٣  آذر را دانشجویان فعال چپ، جدا از توده دانشجویان و بی ربط به آنها انجام دادند و به این دلیل این نمایش آوانتوریستی بوده است.

اگر فرض کنیم مراسم ١٣ آذر سال گذشته نمایش یک عده فعال دانشجو بود و توده های دانشجو در آن شرکت نداشتند، هنوز چیزی در باره غلط بودن و آوانتوریستی بودن این حرکت گفته نشده است. بسیاری از نمایشات ممکن است با افراد فعال معدودی برگزار شود که تاثیر توده ای گسترده و مثبتی داشته باشد. از این نمونه میتوان حرکت  برگزاری روز اول ماه مه سقز در سال ١٣٨٣ را نام برد که با تعداد معدوددی فعال کارگری برگزار شد، اما یکی از تاثیرگذار ترین حرکت در جنبش کارگری ایران در دوره جدید بوده است. واقعیت این است که حرکت ١٣ آذر سال گذشته یکی از حرکتهای توده ای چپ در ایران بوده است. بنابر گزارشات مختلف ١٥٠٠ تا ٢٠٠٠ نفر فقط در تهران در آن حرکت شرکت داشه اتند که در این شرائط یک حرکت توده ای تلقی میشود. مفهوم توده در این شرائط نمیتواند از چند هزار تجاوز کند. “… مفهوم توده بر حسب تغییر جنبه مبارزه تغییر میکند. در آغاز مبارزه چند هزار کارگرواقعا انقلابی کافی بود که بتوان از توده سخن گفت…..در دوران انقلابهای ما مواردی پیش میامد که چند هزار کارگر نماینده توده بودند………وقتی انقلاب به قدر کافی آماده شده باشد مفهوم توده عوض میشود. چند هزار کارگر دیگر توده محسوب نمیشود…..” لنین سخنرانی در کنگره سوم انترناسیونال کمونیستی

٢- انتقادکنندگان  و یا بهانه گیرانی متاسفانه به  دام  وزارت اطلاعات افتادند. وزارت اطلاعات با وصل کردن ساختگی  مسائلی به دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و انتصاب دانشجویان به احزاب سرنگونی طلب خارج از کشور، سعی میکرد توجیهی برای سرکوبگریشان و ایجاد وحشت در دانشجویان بتراشند. گروه رضا مقدم و ایرج اذرین به این دام وزارت اطلاعات افتادند و مباحثی را حول چند و چون مسائلی که ربطی به دانشجویان و حرکت ١٣ آذر آنها نداشته است را پیش کشیدند. به این انتقادات و بهانه ها فقط در یک فضای آزادی سیاسی که شر جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعاتش کنده شده باشد میتوان جواب روشن داد.

 ٣- یک انتقاد اصولی که میتواند مورد بحث دانشجویان و نیروهای چپ باشد این است که در این شرائط و با این توازن قوا نباید نیروهای چپ و سوسیالیست بطور مستقل و به نام یک تشکل چپ و سوسیالیست  برنامه ای برگزار میکردند. چنین حرکتی احتیاج به توازن قوای دیگری داشته است. منتقدین میگویند آیا نمیشد به جای دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب که یک تشکل چپ و سوسیالیست تلقی میشود، نام دیگری مانند یک تشکل فرهنگی و یا کمیته برگزار کننده ١٦ اذر و… را برای آکسیون مزبور انتخاب میکردند. به نظر من این انتقاد یکی از انتقادهای اصولی است که فعالین دانشجوئی باید به آن توجه کنند و آن را مورد بحث قرار دهند.

به هر حال سال گذشته تصمیم به برگزاری ١٦ آذر مستقل چپ در یک جلسه وسیع نیمه علنی دانشجویان چپ  گرفته شده بود و تشکل دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب قبل از مراسم ١٣ آذر زیاد شناخته شده نبود. برگزاری مراسم به نام دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب مانند برگزاری مراسمی ٨ مارسها توسط سازمانهای زنان و اول ماه مه ها توسط کمیته های کارگری  بوده است. داب علارغم آنارشیسم معمول بین دانشجویان رادیکال و چپ که مانع کار علنی آنهاست، چهره یک تشکل علنی اجتماعی را داشت و نه یک تشکل ضد رژیمی. آنارشیسم و اوانتوریسم  هم در داب ضعیف نبود اما در مجموع تحت کنترل حرکت کلی قرار میگرفت.

 دانشجویان برخلاف اتهامات وزارت اطلاعات بسیار مستقل تر از آن عمل میکردند که بسیاری ها تصور میکنند. واقعیت این است که حتی در شرائط آزادی که احزاب سیاسی دارای نفوذ گسترده و مشخصی در میان تشکلات توده ای اند، نمیتوانند در تصمیمات آنها دخالت بلامنازع داشته باشند چه برسد به امروز که روابط احزاب با فعالینشان با صدها مانع روبروست. فقط کسانی که درک یک بچه مدرسه ای کلاس اول از مبارزه سیاسی دارند به این ترفند وزارت اطلاعات متوسل میشوند که همه چیز دانشجویان حتی آب خوردنشان از یک منبعی در خارج سرچشمه میگرفت.

آوانتوریسم و آنارشیسم یکی از حرکتهای شناخته شده در میان جریانات دانشجوئی بخصوص در کشورهای استبدادی است. مقابله با آنارشیسم و آوانتوریسم در میان جریانات دانشجوئی همیشه یک وجه حرکت جریان سوسیالیستی در دانشگاه است. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب هم دارای انحرافات آنارشیستی و آوانتوریستی معمول بین دانشجویان بوده اند. شکی نیست که اطلاعیه ها و فراخوانها و ادبیات داب با یک تشکلی که در ایران و در زیر اختناق و سرکوبگری فعالیت علنی داشته است بشدت متناقض بوده است و جنبه هایی از آوانتوریسم خرده بورژوازی را به نمایش میگذاشت. عواقب آنارشیسم و آوانتوریسم طبق معمول اپورتونیسم و راست روی است. این را هم میتوان امروز در ادبیات داب و برجسته کردن آدمهایی مثل محمد ملکی دید.

 اما نمایش ١٣ اذر کمتر آلوده به آوانتوریسم بوده است و اینگونه نبود. البته در هر تظاهرات و نمایشی افرادی پیدا میشوند که بدون توجه به اوضاع وشرائط و توازن نیرو شعارهای دلبخواه خود را سر میدهند و درگیری با پلیس و نیروهای امنیتی را هدف نهائی و مقدس هر تظاهرات و نمایش میدانند. حتی پلیس مخفی در بسیاری از مواقع عناصر خود را برای کشاندن یک نمایش و تظاهرات به درگیری به درون اعتصاب و تظاهرات و نمایش میفرستد تا سریع بتواند تظاهرات و اعتصاب را سرکوب کند.. بخصوص در میان دانشجویان و جوانان چنین افرادی میتوانند هدف و جهت یک آکسیون را به سرعت عوض کنند و ان را به نبرد اخر بکشانند. ١٣ اذر علارغم حمله وسیع پلیس در مجموع هشیارانه جلوی چنین تاثیرگذاریها را گرفت.علارغم این ١٣ اذر خالی ازاین دست اندازیهای آنارشیستی و انقلابیون ٢ دقیقه ای نبود. انتقاد پوپولیستهای خارج از کشور که در مریخ سیر و سیاحت میکنند و همیشه فل کمبود شعار سرنگونی طلبانه از هر تظاهرات و نمایش علنی  در ایران  میگیرند خود نشانه ای از دور بودن نسبی ١٣ آذر  از آنارشیسم معمول در محیط روشنفکری است.

سوسیالیستها و کمونیستها ضمن گرامیداشت حرکتهای برجسته و مهم  جنبششان، باید نسبت به ضعفها و کمبودهای جنبش خود حساس باشند. آن را مورد بررسی و نقد قرار دهند و راه پیشروی را پیدا کنند.

اینکه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب  میتوانند به فعالیستشان ادامه دهند یا نه، اینکه داب واقعا قادر خواهد بود که به عنوان چتر عمومی چپ در دانشگاهها سر بر اورد و خود را تثبیت کند یا نه، اینکه داب در صورت ماندگاری روی ریل رادیکال و سوسیالیستی میماند یا نه و دهها سوال دیگر که داب امروز با آن مواجه است  ذره ای از اهمیت و ارزش ١٣ آذر سال گذشته نمیکاهد. در ١٣ آذر سال گذشته دانشجویان سوسیالیست پرچم آزادی و برابری را آنچنان باقدرت در دانشگاه برافراشتند که تمام جامعه ایران، این پرچم را دید و جریان چپ و سوسیالیستی دنیا از آن حمایت کرد و از تماشای نیروی خود در ایران به وجد آمد.

 دانشجویان چپ و سوسیالیست باید با درس گیری از حرکتهای گذشته خود و از جمله ١٣ آذر به فکر سازماندهی گسترده تر توده های دانشجو حول جریان چپ و سوسیالیست در جامعه باشند.

محمود قزوینی

٩ آذر 1387، ٢٩ نوامبر ٢٠٠٨