اتحاد کاغذی یا عملی؟

خاصیت مصرفی ” ایجاد قطب چپ” در کردستان

اخیرا (3 خرداد 1397)  کومه له و حزب حکمتیست نشست مشترکی برگزار کردند و در اطلاعیه های جداگانه خبر این دیدار و اهداف آن را منتشر کرد ند. به نفس دیدار و اتحاد عمل مشخص جریانات سیاسی، بخصوص جریانات سیاسی  چپ نمیتواند ایرادی باشد، اگر واقعا چنین اتحادهایی برای هدف تعیین شده عملی و مشخص، و یا یک حرکت آکسیونی مشخص باشد. مثلا اتحاد و همکاری برای اعتصاب عمومی در کردستان در چند نوبت موجب همکاری و اتحاد نانوشته میان کومه له و حزب حکمتیست شده بود. میتوان برای نمایش نیرو نقشه ای برای یک کنفرانس چند هزار نفره چپ در خارج از کشور داشت و آن را به اجرا گذاشت و یا  تظاهرات و مراسم ویژه هزاران نفره به یاد جان باختگان دهه شصت برگزار کرد….. اینها عملهای مشخصی است که میشود به سراغش رفت و به اجرا گذاشت. اما اطلاعیه کومه له و حزب حکمتیست از این جنس نیست. آنها اطلاعیه ای برای یک اتحاد عمل عمومی در جامعه کردستان و برنامه ریزی برای آینده جامعه کردستان و رهبری جنبش مردم به عنوان آلترناتیو چپ و کمونیست صادر کرده اند.

البته اگر اتحاد عمل به معنی برگزاری تظاهراتهای سازمانی با نیروی سازمانی در خارج کشور باشد، احتیاج به هیچ نشست و بیانیه ای هم نیست. این را میتوان هر زمانی عملی کرد. اما برای این عمل هم 20 گروه 20 سال هست دارند ” اتحاد عمل” میکنند و هیچ آبی از شعله این شمع نحیف گرم نمیشود، هرچند دهها و صدها نشست برگزار کرده و صدها صفحه سیاه کرده اند و دهها بیانیه و مانیفست صادر کرده اند. از جمله این گروهها حزب کمونیست ایران، سازمان جانبی کومه له برای فعالیت غیرکردستانی کومه له است.

 اطلاعیه حزب حکمتیست و کومه له از اتحاد عمل نوع دوم است، اتحاد عملی کاغذی است. مگر اینکه یک چیز این وسط به شکل رادیکال تغییر کرده باشد. یعنی حزب حکمتیست تا مرز نزدیکی به کومه له تغییر کرده باشد که نمیتواندچنین تحولی با این سرعت و بدون نشانه های آن اتفاق افتاده باشد. اطلاعیه دو جریان هم به دلیل نادر بودن آن، و هم به خاطر سیاست اعلام شده در آن سوال برانگیز است و از جنس تقویت چپ نیست و تماما به نفع کومه له و آن هم جناح راست ناسیونالیسم چپ در کومه له است.

در اطلاعیه های هر دو حزب صحبت از اتحاد احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست ، تعیین چهارچوب سیاسی و ایجاد ساختار برای این همکاری عملی و مسئولیت پذیری احزاب چپ و کمونیست در قبال تحولات خطیر جاری در ایران شده است.

در کردستان ایران دو حزب به نام کمونیست و چپ نشست برگزار میکنند و اطلاعیه همکاری صادر میکنند و میخواهند چهارچوب عملی آن را هم معین کنند، اما از وظیفه اساسی کمونیسم در کردستان، یعنی مبارزه با ناسیونالیسم کرد و نفوذش و از مبارزه با احزاب ناسیونالیستی حرفی زده نمیشود. همین کافی است تا هر ناظر کمونیستی بگوید این نشستها و هماهنگیها میتواند همه چیز باشد به جز اتحاد کمونیستی و چپ، به جز “مسئولیت پذیری کمونیستی در قبال تحولات جامعه”. بنابر تمام نوشته ها و اسناد حزب حکمتیست، کومه له متعلق به جنبش ملی کرد است، اما بیکباره با یک چرخش قلم، کومه له نیروی کمونیستی تعریف میشود که باید با آن ” قطب چپ” تشکیل داد. میتوان با کومه له بر سر این و یا آن مسئله عملی مشخص توافق کرد. اما چرا باید آن را به عنوان “آلترناتیو چپ” و یا “قطب چپ” در مقابل جامعه گذاشت.

این حرفهای کلی در باره اتحاد چپ و ایجاد قطب چپ، اگر بیست سال پیش خریداری داشت، امروز دیگر کاملا بی مصرف شده است. اگر احزاب و سازمانهایی میخواهند فعالیت عملی مشترک داشته باشند باید از قبل مسئله عملی و چگونگی پراتیک کردن آن در سطوح سیاسی و تشکیلاتی مشخص شده باشد. کومه له برای فعالیت و اتحاد با ناسیونالیستهای کرد در ایران و عراق نه احتیاج به اطلاعیه و نشست دارد و نه احتیاج به ” ساختار تعریف شده”. انتخابات است، با هم اتحاد میکنند، کنگره وحدت ملی است با هم هستند، طالبانی مرد ستایش نامه آماده است…..

اما جریان چیست و چرا کومه له تن به این نشست و اطلاعیه داد و چرا کمیته کردستان حزب حکمتیست یکی از پایه ای ترین وظیفه کمونیستی و مسئولیت پذیری کمونیستی در قبال جامعه ، یعنی مبارزه با ناسیونالیسم کرد را به دست فراموشی سپرده است. آنهم در قبال جریانی که همین دیروز با احزاب ناسیونالیستی و مذهبی کرد به بهانه انتخابات وارد اتحاد عمل واقعی و مشخص شد. شاید حکمتیستها بگویند ما این را در نشستهای آینده وارد دستور میکنیم. اما هر کمونیستی میداند کومه له به پای جنبش خود تیری شلیک نمیکند. حداکثر آوانسی که کومه له به چپها بدهد این است که “استراتژی چپ متکی به راه حل آمریکایی نیست”، که این هم تازه در حرف است. مبارزه با ناسیونالیسم و افق ناسیونالیستی و احزاب آن در جامعه حداکثر به چنین مغلق گویی آن هم در حرف خاتمه مییابد.

هم کومه له و هم حزب حکمتیست به خوبی آگاهند که اقدام آنها از صدور اطلاعیه فراتر نخواهد رفت. چهارچوب سیاسی کومه له و ساختار عملی اتحاد آن سالهاست تعیین شده است. کومه له به طور عملی با جنبش خود، جنبش ناسیونالیستی کرد و احزاب آن اتحاد میکند و به طور صوری و کاغذی با ” چپها. ایجاد ” قطب چپ”، ” اتحاد چپ و کمونیست” بازی در دایره چپهایی است که خودشان خود را دنبال نخود سیاه میفرستند. تاکنون کومه له در کردستان وارد چنین بازی نشده بود، این بازی بی محتوی به تابلوی حزب کمونیست ایران سپرده شده بود تا آن را در سطح ” سراسری” پراتیک کند. معمولا در کردستان این کومه له “اجتماعی” است که عمل میکند و در سطح “سراسری” حکا با چپهای ” غیراجتماعی” وحدت بازی میکند. بازی ایجاد قطب چپ تاکنون وارد محوطه ممنوعه کومه له یعنی کردستان نشده بود. در کردستان کومه له “اجتماعی” با احزاب “اجتماعی” مثل خود سر و کار دارد و با کسی شوخی ندارد. جمال بزرگمهر از اعضای کمیته مرکزی کومه له و حزب کمونیست ایران نوشته است که طرح ایجاد قطب چپ در کردستان سالها پیش مطرح شده بود، اما رهبری حزب و کومه له همیشه با آن مخالفت کرده بود.

اما چه شد که کومه له اینبار به صرافت اتحاد با چپها در کردستان افتاده است. کاری که در اوج قدرت کمونیستها از آن اجنتاب میکرده است. کومه له حتی با وجود همکاری عملی مشخص صورت پذیرفته و پشتیبانی بی قید و شرط عملی از فراخوانش برای اعتصاب عمومی و شرکت فعال کمونیستهای کارگری در شهرهای کردستان ایران برای عملی کردن اعتصاب عمومی فراخوان داده شده توسط کومه له در 16 مرداد سال 84، از بردن نام حزب حکمتیست و تلاش رهبران و فعالین شناخته شده  این حزب اجتناب میکرده است. چه شد که کومه له اینبار عکس گذشته عمل میکند؟ آیا کومه له چپ و رادیکال شده است؟ نشانه های این تغییرات کجاست؟ شاید بتوان بارقه های این رادیکالیسم را در تجلیل بی حد و حصر از جلال طالبانی و اتحاد با احزاب ناسیونالیستی بر سر انتخابات مشاهده کرد! شاید هم عمر دوره اردوگاه نشینی دارد به سر میرسد و کومه له چشم انداز این را دارد که دیگر وامدار بارزانی و طالبانی نیست. آیا استقلال و وامدار نبودن به بارزانی و طالبانی به خودی خود تعلق به چپ و کمونیسم را با خود میاورد؟ تازه این هم در چشمانداز نزدیک نیست.

به سوال اول برمیگردیم و اینکه چه شد که کومه له ، حزب حکمتیست را وارد دایره ممنوعه ” اجتماعی” خود کرد؟ علت آن چیست؟

برای بررسی مسئله کمی به عقب بر میگردیم.

این اولین بار است که کومه له حاضر شده است با یک جریان چپ و کمونیست در کردستان ایران و عراق نشست و برخاست کند و اطلاعیه صادر کند. تاکنون ( از زمان جدایی جریان کمونیسم کارگری در سال 91)  دید و بازدیدها، نشست و برخاستها، صدور اطلاعیه مشترکها و همکاریهای عملی و سیاسی کومه له بدون استثناء با جریانات ناسیونالیست کرد بوده است. این دوستی و همکاری با ناسیونالیستها، همراه با نفرت وافر به کمونیستها در کردستان ایران و عراق بوده است. اینها قریب به یک دهه یعنی تمامی دهه 90 ، فالانژیسم ناسیونالیستی عبدالله مهتدی را بر راس اهرم تبلیغاتی خودشان نشانده بودند تا زیر پوشش کمونیسم، به کمونیسم، به گذشته کومه له و حزب کمونیست حمله و نفرت پراکنی کند. حزب کمونیست ایران و تاریخ کمونیستی کومه له با قطعنامه ها، سیاستها و تاریخش و همه رهبران و شخصیتهایش نه تنها به بایگانی سپرده شد، بلکه دائما آن را از بایگانی بیرون میاوردند، اسناد را میسوزاندند، به سیاستها حمله میکردند و از آنها تبری میجستند و بر علیه شخصیتهایش نفرت پراکنی میکردند. این دوره دوره اتحاد صفوف کومه له در مقابل دشمن مشترک یعنی کمونیسم کارگری بوده است. تقریبا همه صفوف تشکیلاتی کومه له از این آب زمزم جرعه ای نوشیدند و بسیاری از آنها در آن شتشو شده اند. “افق سوسیالیسم” عبدالله مهتدی در آن دوران برای ترکاندن ” حباب کمونیسم” منبع تئوریک ” مارکسیستی” و جهت دهنده سیاسی رهبران و کادرهای کومه له بوده است.  وقتی فالانژیسم ناسیونالیستی با تکیه بر فضا و قدرت ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق و فضای ضد کمونیستی در جهان، مطالبه اش را مبنی بر پایان دادن به دوران استفاده از نام آریه ای کمونیسم و حزب کمونیست ایران اعلام کرد، کومه له از ” رفقا” خواست برگردند و در تشکیلات بمانند و از طریق گفتگو و بحث و استفاده از ارگانهای تشکیلاتی مسئله را پیش ببرند. اما ” رفقا” سودای دیگری در سر داشتند. خوشبختانه سیر تاریخی وقایع در کردستان عراق و ایران تاکنون جایی برای فالانژیسم ” رفقا” باز نکرده است. طیف پایان دادن به نام آریه ای ” کمونیسم” در کومه له نیروی قدرتمندی است که بعدا تحت نام ” فعالیت زیر نام کومه له” ناسیونالیستهای روند سوسیالیستی را از خود بیرون داده است.  بعد از خروج روند ناسیونالیستی ابراهیم علیزاده خود پرچم پایان دادن به تاریخ حزب کمونیست را به شیوه ماهرانه تر از عبدالله مهتدی و روند سوسیالیستی در دست گرفت. او راحت و در کمال آرامش وجدان، تاریخ تشکیل آن حزب را کاملا وارونه و تحریف کرد و مناسب حال  کومه له در اوضاع حاضر و ناسیونالیسم کرد ساخت. حزب کمونیست ایران محصول اتحاد چپ سنتی با محوریت کومه له اعلام شد. جالب است آنچه چپ درون کومه له نامیده میشود این تحریف و دروغ تاریخی را با سکوت خود همراهی کرد. من در مقاله ” دفن یک تاریخ، روایت ناسیونالیسمچپ از تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له” به این تحریف بی سابقه و سکوت جناح به اصطلاح چپ کومه له پرداخته ام.

 بعد از جدایی کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران وظیفه دوگانه ای برای کومه له و حزب کمونیست ایران تعریف شده است. وظیفه  کومه له ” اجتماعی” در جنبش ناسیونالیستی کرد و یا آنچه خود میگویند، جنبش انقلابی کردستان، فعالیت ” اجتماعی”  برای اهداف  جنبش ناسیونالیسم کرد و بند و بست در کریدورهای احزاب ناسیونالیستی در کردستان عراق و ایران تعریف شده و ماکت حزب کمونیست ایران دادن چهره چپ به کومه له و حفظ نفوذ کومه له در میان قشر فعال سوسیالیست در جامعه . بازی اتحاد “قطب چپ” خاصیتش در همین بی خاصیتی مادی آن است. این بازی که نزدیک به سه دهه است که کومه له آن را با چپهای راه کارگری و کانونهای بی در و پیکر و…ادامه میدهد، خاصیتش در همین بی خاصیتی است که کومه له به آن احتیاج دارد. ” قطب چپ” امروز کومه له در ایران همان جریانات و گروههایی هستند که قبلا ( بعد از انقلاب و در دوران مبارزه سیاسی توده ای و مسلحانه در دهه 60 شمسی)  متحد حزب دموکرات و دشمن کومه له بودند. جناح چپ ناسیونالیسم چپ کارش بازی در دایره “ایجاد قطب چپ” و حفظ توهم به کومه له در میان پایه اجتماعی آن در کردستان است.

ناسیونالیسم چپ کومه له به دو جناح راست و چپ در درون کومه له تقسیم شده است. جناح راست و سانتر به رهبری علیزاده کومه له را در تسخیر خود دارد و تلاش کرده و میکند تا هر چه پررنگتر کومه له را در کنار جریانات سنتی کرد قرار دهد و جناح چپ ناسیونالیسم چپ که کمترین تاثیر را در سوخت و ساز و تعیین سیاستهای کومه له دارد، تداعی شدن با ناسیونالیسم سنتی، آن هم با این درجه ازغلظت را مناسب حال کومه له در شرائط امروز ایران نمیداند و آن را منشاء از دست رفتن پایه اجتماعی کومه له میبیند.

خاصیت اطلاعیه اخیر کمیته کردستان حزب حکمتیست و کومه له هم چیزی جز ادامه بازی ” ایجاد قطب چپ” نیست. فقط  به طور واقعی و مادی هیچ اثری از این اطلاعیه زایل نمیشود. اما برای کومه له و حزب حکمتیست مصرف درونی دارد.

آنچه تغییر کرده است نه ماهیت کومه له و مشی آن، بلکه شرائط درونی و بیرونی آن و وضعیت جریان کمونیسم کارگری است. تحولات سراسری در ایران که با جنبش دی ماه وارد مرحله حساس و تعیین کننده ای شده است، در درون کومه له موجب تغییر و تحولی شده است. آخرین تحرکات آشکارا ناسیونالیستی در کومه له که جناح راست ناسیونالیسم چپ به رهبری علیزاده در پیش گرفته بود، کومه له را در تنگنا قرار داده بود. تحرکات دیماه در ایران که اتفاقا منطقه کردستان با آن همراهی و همدلی نداشت، جنبش چپ و رادیکال را در سراسر ایران و از جمله در کردستان ایران طلب کرده است. جناح چپ ناسیونالیسم درون کومه له  که اینبار، پس از پلنوم 17 کومه له، بطور کامل در حزب کمونیست ایران تجمع کرده است، متوجه این نیاز شده است و بر غلظت تبلیغات سوسیالیستی خود افزوده است و برای جبران توازن همکاری و نزدیکی با احزاب ناسیونالیستی توسط جناح راست ناسیونالیسم چپ، دست به صدور اطلاعیه ها و اعلام همکاری عملی با حزب کمونیست کارگری ایران و حزب حکمتیست زده است و به سیاستهای جناح راست برای نزدیکی با احزاب سنتی ناسیونالیستی حمله آشکاری را در پیش گرفت. همینقدر از افزودن غلظت تبلیغات سوسیالیستی و نزدیکی با احزاب کمونیست کارگری، برای کومه له گران آمده است. همه میدانند که علارغم اینکه کمونیسم کارگری در اثر انشعابات ضربات جدی خورده است، اما در کردستان نیرویی مطرح است و همچنین وزن آن هنوز بر کومه له سنگینی میکند. هنوز افراد و فعالینی در کومه له هستند که از تاریخ گذشته کمونیستی آن دفاع میکنند و از تظاهر کومه له در کنار جریانات سنتی ناسیونالیستی کرد ناراحتند. نزدیکی و صدور اطلاعیه ها و همکاری جمع حزب کمونیست ایران با احزاب کمونیسم کارگری برای ابراهیم علیزاده گران آمد. این دیگر ورود به دایره ” اجتماعی” کومه له بود. قرار نبود میدان بازی ” قطب چپ” به زمین واقعی کشیده شود.

ابراهیم علیزاده با این حرکت ( دیپلمات مآبانه) به تعرض چپ درون کومه له پاسخ داد. اگر قرار است دایره بازی “اتحاد قطب چپ” به کمونیسم کارگری و نیرویی مربوط به کردستان برسد، فقط کومه له وظیفه پیشبرد آن را دارد. بدین صورت جناح علیزاده ضمن اینکه از فشار و انتقاد جناح چپ خود مبنی بر سازش و ساخت و باخت با ناسیونالیسم سنتی کرد درمیاید و به جناح چپ برگه اتحاد با ” چپ” را نشان میدهد و آنها را خلع سلاح میکند، اتحاد طلبی چپگرایانه در کردستان را بی ضرر وعقیم میگذارد.

علت ورود حزب حکمتیست به این اتحاد صوری جز ضعف و سردرگمی در اتخاذ سیاست چیز دیگری نیست. اگر صحبت از “اتحاد چپ” است چرا حزب حکمتیست در درجه اول به سراغ حزب حکمتیست (خط رسمی)، مبارزان کمونیست، حزب کمونیست کارگری ایران که دارای برنامه عمل روشن و واحدی در کردستان هستند نمیرود. چرا حداقل بر سر منشور سرنگونی واحد و یا توافق نامه ای در باره وظایف کمونیستها در کردستان و… توافق نمیکنند. تا بعد با دست پر به سراغ کومه له بروند؟

به نظر من این نشست و اطلاعیه تماما به سود کومه له و آن هم تقویت جناح راست کومه له بوده است.

حزب حکمتیست در این رابطه تنها یک راه دارد. در دستور قرار دادن مبارزه با ناسیونالیسم و احزاب ناسیونالیستی و افق آنها در زمینه های سیاسی و نظامی به عنوان یک دستور اساسی در نشستهای بعدی و توضیح روشن آن در بیانیه مشترک.

کشیدن کومه له به چنین ” ورطه ای” در هر صورت به ضرر کومه له تمام میشود. در صورت عدم پذیرش، حزب حکمتیست میتواند از این موقعیت و فرصت خوب بهره ببرد و ملیگرایی کومه له را در جامعه کردستان و میان قشر سوسیالیست و بخصوص قشر سوسیالیست متوهم به کومه له افشاء کند و در صورت پذیرش پوست خربزه ای به زیر پای ملیگرایی کومه له افتاده است که میتواند موجب زمین خوردن آن در میدان شود. چنین پذیرشی و هل دادن کومه له برای پراتیک آن در تبلیغات و سیاست عملی، جناح چپ کومه له را تقویت میکند، راستهای تند احتمالا کومه له را ترک  میکنند، جناح سانتر به رهبری علیزاده در وضعیت دشواری قرار میگیرد.

البته تمام اینها به شرطی است که مبارزه با ناسیونالیسم و احزاب ناسیونالیستی و افق آنها به دستور عمل جدی نشست و از وظائف مهم و اساسی “اتحاد چپ و کمونیست” رانده شود.

محمود قزوینی

10 ژوئن 2018

اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له

2017-05-27 | ۱۳۹۷-۰۳-۰۶

بدین وسیله به اطلاع می رساند که روز پنجشنبه سوم خرداد ماه، هیئتی از جانب مرکزیت کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست ـ، با هئیتی از جانب کمیته مرکزی کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، دیدار و گفتگو کردند.

در این دیدار که در فضایی رفیقانه انجام گرفت، هردو طرف ارزیابی ها و نکات مورد تاکید خود را درباره شرایط سیاسی کنونی کردستان و ایران مطرح کردند. ارزیابی ها بسیار به هم نزدیک بودند. دو طرف بر خطیر بودن اوضاع کنونی و ضرورت پاسخگویی سریع و شایسته به نیازهای این دوره تاکید کردند. در ادامه گفتگوها بحث بر سر ضرورت همکاری و هماهنگی نزدیک نیروهای چپ و سوسیالیست فعال در کردستان انجام گرفت. دو طرف در این مورد توافق داشتند که به منظور پاسخ دادن به چنین نیازی با همدیگر از نزدیک همکاری داشته باشند. در پایان گفتگوها، دو طرف توافق کردند که به منظور محکمتر کردن رابطه دوجانبه، چنین جلساتی را در فواصل کوتاهتری ادامه دهند.

دبیرخانه کمتیه مرکزی کومه له

سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

5 خرداد ماه سال 1397 خورشیدی

اطلاعيه دبيرخانه كميته كردستان حزب حكمتيست  درمورد :

نشست مشترك  سازمان كردستان حزب كمونيست ايران ( كومه له ) و كميته كردستان حزب حكمتيست

در تاريخ ٣ خرداد ١٣٩٧ جلسه مشتركى بين كميته كردستان حزب حكمتيست و كومه له (سازمان كردستان حزب كمونيست ايران) برگزار شد. از طرف كومه له رفقا ابراهيم عليزاده ، فریدون ناظرى ، خسرو بوكانى وفرهاد شعبانى و از طرف کمیته کردستان حزب حكمتيست  صالح سردارى و همايون گدازگر در اين نشست شركت داشتند .

در اين جلسه كه در فضايي صميمانه برگزار گرديد ، ابتدا اوضاع حساس سياسى كنونى ايران و كردستان در پرتو تحولات جهانی و  منطقه اى مورد بررسى قرار گرفت . هيئت های دوطرف با توجه به خطير بودن اوضاع و احتمال تحولات جدى در جامعه ایران ومشخصا دركردستان ، برمسئوليت پذيرى احزاب و نيروهاى چپ و كمونيست  در قبال این اوضاع و ضرورت پاسخ گویی به ان پاى فشردند.

در اين ديداربر ضرورت تلاش  نيروهای چپ و کمونیست در کردستان براى تعیین چهارچوب سیاسی و عملی و ایجاد ساختاری مناسب به منظور همكارى موثر باهم در جامعه تاكيد، و مقرر شد اين تلاشها پيگيرى شود.

همچنين دو هيئت برسر مناسبات و ارتباط دو جانبه و همكارى در عرصه هاى معين و مشترك بين كومه له و كميته كردستان حزب حكمتيست نيز توافق كردند. در خاتمه قرار شد اين جلسات در آينده نيزادامه پيدا كند.

كميته كردستان حزب کمونیست کارگری ایران – حكمتيست

پنجم خرداد ١٣٩٧