کشمکش بر سر سندیکای شرکت واحد

زورآزمایی جمهوری اسلامی و طبقه کارگر بر سر تشکل مستقل کارگری

دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 برابر با 9 مه 2005 حدود سيصد نفر از عوامل مزدور و چاقوکش خانه‌ی كارگر و شورای اسلامی كار در حضور نيروی انتظامی، با شكستن درب سنديكا، خرد كردن شيشه‌ها و پاره كردن اسناد و كتاب‌های موجود به اعضای هيات موسس سنديكای شركت واحد حمله‌ور شده و آن ها را مورد ضرب و شتم شديد قرار دادند. در اين يورش آقای منصور اسانلو در بيمارستان بستری مي‌شود و پس از بخيه‌ی زبان و گردن جهت تعيين طول درمان به وی را به پزشكی قانونی و سپس به مقر اطلاعات نيروی انتظامی ‌برده‌ میشود. مهاجمین که قبلا در مطبوعات رژیم دست به تهدید رهبران و فعالین و اعضای سندیکای تازه تاسیس شرکت واحد زده بودند، با یورش وحشیانه تهدیدات خود را عملی ساختند.

چاقوکشان و مزدوران خانه کارگر که چند سالی سعی کردند تا چاقو و چماق خود را پنهان کنند و نقش خود را در سرکوب مستقیم کارگران از کارگران و مردم پنهان کنند، با اولین بارقه تشکل یابی کارگران با چماق و چاقو به فعالین و رهبران کارگری حمله ور شدند. چهره های اصلی و شناخته شده خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار در این حرکت شرکت داشتند.

این سیاست واقعی جمهوری اسلامی در برخورد به تشکل یابی کارگران است. اما پیشروی مبارزه کارگران و مردم مانع از استفاده جمهوری اسلامی از این سیاست همیشگی میباشد. جمهوری اسلامی در چنبره مشکلات افتصادی و فشارهای بین المللی و در محاصره مردم و کارگران معترض نمیتواند به این سیاست در سطح وسیع دست بزند. برای همین در نبرد بر سر سندیکای شرکت واحد جمهوری اسلامی بازنده است، حتی اگر بتواند موقتا تابلوی سندیکای شرکت واحد را پایین بکشد.

همین حمله اوباش خانه کارگر و شوراهای اسلامی به سندیکای شرکت واحد موجبی شد تا طبقه کارگر را به عنوان مبارز پیشگام راه ازادی مردم ایران، به همه مردم بیشتر معرفی شود. جمهوری اسلامی ناتوان تر از آن است که به مقابله با این غول برخیزد.  اگر نبرد جمهوری اسلامی با مردم بر محور نبرد جمهوری اسلامی با کارگران و کل طبقه کارگر متمرکز شود، نه تنها جمهوری اسلامی به سرعت دست را میبازد، بلکه پیشروی چپ و کمونیسم بر مبنای این مبارزه صحنه سیاسی ایران را دگرگون خواهد کرد. جمهوری اسلامی نه میتواند و نه میخواهد وارد این نبرد شود. به این دلیل ورجه ورجه های اوباش خانه کارگر و شوراهای اسلامی از قبل بی نتیجه است. خواست این اوباش  مبنی بر اینکه رژیم با نیروهای سرکوبگر خود رسما وارد نبرد با کارگران شود، که از زبان حسن صادقی بیان شده است راه به جایی نمیبرد و برآورده نمیشود. اگر هم براورده شود کار حسن صادقی و رژیم را مشکل تر میسازد.

رژیم جمهوری اسلامی در وحشت از تشکل یابی کارگران در ایران به این حمله دست زده است و خوب میداند که پا گرفتن یک تشکل مستقل کارگری کافی است تا جنبش تشکل یابی کارگران ایران در سطح سراسری به میدان آید. فقط پا گیری یک تشکل کارگری که بتواند با قدرت کارگران یک مطالبه صنفی کارگران همان محل و یا بخش را متحقق کند  کافی است تا طبقه کارگر ایران به  سرعت به تشکل سراسری دست یابد. تمامی حملات و سخنان تهدید آمیز رهبران خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار بر علیه سندیکای شرکت واحد از اینجا سرچشمه میگیرد که رژیم جمهوری اسلامی در قامت سندیکای شرکت واحد، تشکل سراسری مستقل کارگری ایران را میبیند. میخ آخر را بر تابوت شوراهای اسلامی کار میبیند. رژیم جمهوری اسلامی میبیند که علارغم همراهی برادران اطلاعاتیش در خانه کارگر و شوراهای اسلامی با اعتراضات کارگران در اینجا و آنجا برای جا باز کردن میان کارگران و کنترل اعتراضات آنها، جایی در میان کارگران ندارند و کارگران با اولین حرکت برای تشکل یابی مستقل، به سرعت گرد آن تشکل حلقه میزنند.

 اگر رزیم جمهوری اسلامی امروز مقابله با تشکل یابی کارگران ایران را از کانال زورازمایی با سندیکای کارگران شرکت واحد پیش میبرد، فعالین کارگری در ایران و خارج و طبقه کارگر ایران باید با حمایت گسترده از سندیکای کارگران شرکت واحد، ضمن حفظ این سندیکا، تشکل یابی کارگران ایران را پیش ببرد. پایداری و گسترش سندیکای شرکت واحد در مقابل تعرض رژیم نقش مهمی در تشکل یابی کارگران ایران دارد. باید کارگران شرکت واحد، کارگران بخشهای دیگر و سازمانهای جهانی کارگری و حقوق بشری را در حمایت از سندیکای کارگران شرکت واحد بسیج کرد.

اعتراض فدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد کارگری تازه آغاز یک کمپین وسیع جهانی است که باید درایران و جهان ادامه یابد. اخراج شوراهای اسلامی و خانه کارگر از سازمان جهانی کار اولین خاکریزی است که باید این کمپین جهانی آن را فتح و از آن بگدرد.

پیروزی در نبرد آغاز شده برسر سندیکای شرکت واحد، یک گام بزرگ درراه کسب حق تشکل و تشکل یابی کارگران ایران است.

محمود قزوینی

١٢ مه