فلسفه تشکیل اتحادیه برای هیئت موسسان سندیکایی

 به بهانه بيانيه هيات موسسان سنديكاهاي كارگري دراعتراض به « لايحه پيشنهادي اصلاح قانون كار»

هیات موسسان و گرایش سندیکالیستی یک گرایش زنده و اجتماعی در جنبش کارگری ایران است. هیات موسسان سکت کارگر کارگری نیست، سکتی نیست که با الفاظ روشنفکرانه و پرفسورمابانه خود گرد و خاک کارگری راه میاندازند و در باره یا ” تشکل کارگری ضد سرمایه انشاء مینویسند و خودشان لذت میبرند و فعال کارگری را به روشنفکر زائد و بیربط به کارگر تبدیل میکند، هیات

موسسان روشنفکران و سیاسیون غیر کارگری را برای اهداف سندیکائی به خدمت در میاورد و از توان و استعداد  آنها در عرصه صنفی و سیاسی بهره میبرد. فریبرز رئیس دانا برای هیات موسسان  یک رهبر فکری و سیاسی سندیکائی است. اما برخی از فعالین کارگری که با پراتیک و تئوریهای عجیب و غریب غیر کارگری چپ سنتی آشنا و نزدیک میشوند ، به انسان بیربط با کارگر و مبارزه کارگری تبدیل میشود که خود را در مباحث ناسوتی و افلاطونی و بندهای پلاتفرم روشنفکرانه و صوفیانه غرق میسازند . از این نظر برخورد به هیات موسسان و جریان سندیکائی در ایران برخورد به یک جنبش و سنت اجتماعی زنده در جنبش کارگری ایران است و با جریانات حاشیه ای غیراجتماعی متفاوت است.

“اگر میخواهید اعتصاب نباشد به سندیکا اجازه فعالیت دهید “

هیات موسسان سندیکائی در در بیانیه ای در اعتراض به لایحه پیشنهادی اصلاح  قانون کار در همان سطر اول اعلام داشته است که: ” ارايه لايحه پيشنهادي اصلاح قانون كار ‏، توسط دولت به مجلس شوراي اسلامي بحران زا و تنش آفرين است”

این اولین جمله بیانیه هیات موسسان سندیکائی خطاب به رژیم است. برای آنها مسئله قبل از هر چیز تنش و بحران در محیط کار یعنی اعتصاب و اعتراض کارگری مشکل است.  این حرف جریانی است که تازه اجازه ندارد تا تشکل خود را سازمان دهد. تشکلی که آنطور که خودشان تعریف میکنند، وظیفه اشان در صورت تشکیل، جلوگیری از تنش در محیط کار خواهد بود. وضعیت زندگی کارگران و مبارزه آنها برای هیئت موسسان سندیکائی در الویت قرار ندارد. اگر هم میخواهند از وضع زندگی کارگران حرف بزنند، حرفهایشان جز گلایه از دولت و تقاضا برای کمک به مستندان چیز دیگری نیست. نامه های هیات موسسان به مسئولین رژیم شبیه تقاضا نامه به کمیته امام خمینی جهت یاری “پابرهنه ها” است.

اینها مرتب در نامه ها و اطلاعیه هایشان به اطلاع وزیران کار و دولت و کل رژیم اسلامی میرسانند که این و یا آن عمل رژیم و وزارت کارشان در محیط کار بحران و تنش یعنی اعتراض و اعتصاب ایجاد میکند و وزیران کار و مسئولین رژیم را نصیحت میکنند که از ایجاد بحران و تنش در محیط کار پرهیز کنند و نقش اتحادیه را هم در کاهش و رفع تنش در محیط کار از نظر دور ندارند. در نامه شان به رفسنجانی، زمانی که رفسنجانی رئیس جمهور بود این را گفته اند، در نامه شان به صفدری وزیر کار خاتمی این را گفته اند و امروز به احمدی نژاد هم این را میگویند. انتظارشان از احمدی نژاد این بود که سفره کارگران را رنگین کند و به شیوه خودشان از احمدی نژاد میپرسند: ” قول داده اید سفره کارگران را رنگین کنید، پس چرا زیر قولتان را میزنید؟”  اعتراضشان به اصلاح قانون کار مانند اعتراض شوراهای اسلامی به اصلاح قانون کار است. از زبان سیاستمدار و تئوریسین جریان سندیکائی در ایران آقای فریبرز رئیس دانا به رژیم و وزیر کارش راه جلوگیری از اعتصاب و مبارزه کارگران را نشان میدهند. این راه را تشکیل اتحادیه اعلام میکنند. میگویند اگر میخواهید کارگران اعتصاب و اعتراض نکنند و به خیابان نیایند، اجازه بدهید کارگران اتحادیه تشکیل بدهند. تشکل برای جریان سندیکائی اهرم کنترل کارگران است. اقای رئیس دانا در مصاحبه اش با خبرگزاری کار ایران در تاریخ 13 شهریور 85 میگوید: ” براي آن كه چيزي به نفع كارگران باشد , كارگران بايد آزاد باشند و اعلام نمايند , اما اعلام نظر آزادانه و هياهو و ريختن در خيابان ها متصور نيست‌‏؛ پي‌‏گيري مطالبات کارگری باید از طریق اتحادیه ها صورت گیرد”

هیات موسسان سندیکائی مدافع قانون اساسی جمهوری اسلامی

جریان سندیکائی مجبور است همیشه خود را به قانون مقید کند، وقتی قانون آهنین کشور هیچ منفذی برای تنفس لیبرالی ترین حرکات و اعتراضات باز نمیگذارد، اینها باز هم به عنوان طرفداران قانون اساسی و قانون کار ظاهر میشوند و  کاسه گدائی را برای گرفتن هیچ، دراز میکنند.  میگویند هر حرکت اعتراضی نباید ناقض قانون اساسی باشد. در همین بیانیه شان در رابطه با اصلاح قانون کار نوشته اند: تنها قوانيني ضمانت اجرا و اعتبار حقوقي خواهند داشت كه :ناقض قانون اساسي و مقاوله نامه هاي بنيادين كار مصوب سازمان بين المللي كار نباشد……..”

اگر جمهوری اسلامی رژیمی مانند ترکیه و پاکستان بود، نویسندگان بیانیه هیات موسسان و کلا جریان هیت موسسان جایش در وزارت خانه ها و ادارات تابع آن تضمین بوده است. اینها در کشوری که قانون اساسی رژیم هیچ منفذی برای کارگر و انسان باز نمیگذارد، قربان و صدقه قانون اساسی میروند. اگر جامعه کمی آزاد باشد، خدمات هیات موسسان به کارگران توسط ادارات تابع وزارت صورت میگیرد و اینها میتوانند تابع آن گردند.

هیات موسسان میخواهد در همین رژیم جمهوری اسلامی به وظیفه سندیکائی خود یعنی نظارت بر اجرای قانون جامع عمل بپوشاند. اما رزیم آنها را نمیپذیرد. هیات موسسان حتی همین اصلاح قانون کار که به آن معترضند را در صورت دخالت دادن خودشان قبول دارند و به رژیم پیشنهاد میکنند:

 ” ماهيت لايحه پيشنهادي «اصلاح » قانون كار درست در راستاي تنش فزايي و بحران آفريني در روابط كار ، همچون همه اقداماتي است كه به شرح مختصري ازآن ها اشاره شد و در صورت تصويب ، موجبات ناامني شغلي كارگران را بيش از پيش فراهم مي آورد .آنچه به عنوان قرار داد هاي كتبي مدت دار بين كارگر وكارفرما در فرم هاي وزارتي نقش خواهد بست و ارسال نسخه اي از آن به وزارت كار خواهد رفت، در صورت اجرا ،بدون كنترل و نظارت سنديكاها و اتحاديه هاي كارگري به حربه اي در دست كارفرمايان براي به بند كشيدن و بردگي كشاندن كارگران بدل خواهد شد “

بزرگترین حرکت و آکسیون هیات موسسان سندیکائی زمانی است که دولت به قانون کار ناخنک میزند. اینها مدافعان سرسخت قانون کار و قانون اساسی جمهوری اسلامیند. در رابطه با قانون کار یک اصلاحیه بسیار معجزه آسا دارند که همیشه تکرارش میکنند. اصلاح بند ششم قانون کار.

جالب است که حتی به اصلاح قانون کار مطلوبشان برای بدتر شدن وضعیت کارگران هم صحه میگذارند، اما میگویند این اصلاحات باید برای اجرا با کنترل و نظارت سندیکاها باشد.

اصلاح بند ششم قانون کار،  مطالبه ” رادیکال” جریان سندیکائی،

جریان سندیکائی در ایران که نه بر اعتراض و مبارزه کارگری، بلکه در لابلای قانون کار و قانون اساسی جمهوری اسلامی جایگاهی برای خود جستجو میکند، اصلاح بند ششم قانون کار در باره تشکل را به عنوان پرچم تلاش برای تشکل یابی بلند کرده است. به جای مطالبه جنبش کارگری  ایران که خواهان  آزادی بی قید و شرط تشکلهای کارگری است، اینها بدنبال اصلاح بند ششم قانون کار هستند. اصلاح بند ششم قانون کار البته میتواند جائی برای تشکلهایی از نوع سندیکاهایی که هیات موسسان سندیکائی بدنبالش هست را فراهم کند. اما این ربطی به مطالبه کارگران ایران برای آزادی بی قید و شرط حق تشکل و تجمع ندارد. وظیفه تشکلهایی که هیات موسسان بدنبالش است،  نظارت و کنترل بر همین روابط و مقررات موجود و اصلاحاتی که هر از چند گاه بر آنها وارد میشود است. هیات موسسان البته خواهان این است که اصلاح  بند ششم قانون کار با حضور نمایندگان کارگران و کارفرمایان صورت گیرد. هیات موسسان راحت در این مورد دست به فریب میزند. هیات موسسان میخواهد با اصلاح یک بند از قانون ارتجاعی کار برای خودشان به اصطلاح به تشکل کارگری دست یابند. به هر حال خودشان اذعان میکنند که تشکل کارگری وجود ندارد. اما میگویند نماینده کارگران باید در اصلاح بند ششم شرکت داشته باشد. این نماینده از کجا آورده میشود؟ تشکل محلی و سراسری کارگران که نیست تا نماینده کارگران را بتوان تعیین نمود. فکر هم نمیکنم هیات موسسان منظورش این باشد که کارگران ایران اجازه یابند تا مانند انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس در کشورهای صاحب آزادی سیاسی، نمایندگان شان را در یک انتخابات آزاد انتخاب کنند. چنین کاری با عقل جور در نمی آید و ممکن نیست. اگر چنین امکانی باشد، کارگران قبل از اقدام برای تغییر بند ششم قانون کار،  اول تشکل مستقل خود را تشکیل میدهند. منظور هیات موسسان از حضور نمایندگان کارگران، خودشان و شوراهای اسلامی کار هستند. البته بعد از اینکه صفدری وزیر کار دولت خاتمی نشان داد که میانه اش با شوراهای اسلامی زیاد خوب نیست . هیات موسسان سنگ تمام گذاشت تا مکان و جایگاهی نزد مسئولین رزیم پیدا کند و جای خانه کارگر را پر کند. از آن به بعد دیگر موضع هیات موسسان سر شوراهای اسلامی تغییر کرد و از آنجا دیگر آنها را به عنوان نماینده کارگران به رسمیت نمیشناسد. دولت احمدی نژاد که اصلا دور شوراهای اسلامی را خط کشیده است و آنها را کاملا زیر سوال برده است. تعلق خانه کارگر و شوراهای اسلامی به جناح رفسنجانی و حمایت آنها از رفسنجانی در جریان انتخابات، موجب شده است که دولت احمدی نژاد انها را مورد بی مهری و حمله قرار دهد و داد و فریاد آنها را هم در باره اینکه احمدی نژاد نمایندگان کارگران را به رسمیت نمیشناسد را به هیچ گرفت و اعلام نمود که شوراهای اسلامی جایی در میان کارگران ندارند. حالا هیات موسسان از کجا میخواهد برای کارگران نماینده بتراشد و آنها را روانه وزارت کار کند.

متاسفانه برخی از فعالین رادیکال و چپ در جنبش کارگری  ایران هم این مطالبه ارتجاعی اصلاح بند ششم قانون کار با حضور نمایندگان کارگران را که مال هیات موسسان و جریان سندیکائی در ایران است را  قورت داده اند و در برخی جاها مطرح کرده اند. از جمله هدفکمیته پیگیری در آغاز کار، جمع آوری امضاء برای تغییر بند ششم قانون کار با حضور نمایندگان کارگران اعلام شده بود.

انتقادات هیات موسسان به بی برنامه گی دولت احمدی نژاد

هیات موسسان که در دوران خاتمی احساس میکرد دارد برو بیایی پیدا میکند و در حمایت بیدریغشان از دولت خاتمی سر از پا نمشناختند ( هر چند دولت خاتمی هم سرشان را کلاه گذاشت و چیزی به آنها نداد و به رسمیتشان نشناخت) با شکست جریان دو خرداد و خاتمی و آمدن احمدی نژاد، اینها برخلاف دوران خاتمی و حتی دوران رفسنجانی لحنشان را کمی انتقادی تر کرده اند. انتقادشان حالا چیست؟ مثلا به دولت احمدی نژاد انتقاد میکنند که بی برنامه است، ادعای وزیر کار مبنی بر ایجاد کار و اشتغال بی اساس است. چه انتقادات تندی! در بیانیه شان مینویسند: “هیات موسسان…..همچنين ايجاد شرايط مناسب جهت بر پايي و گسترش اقتصاد توليد محور و اشتغال زا را ضروري ميداند و بر اين باور است كه هر گونه راه حلي به جزايجاد چرخه توليد و خدمات مفيد و اشتغال زا به زيان همه آحاد مردم به ويژه كارگران خواهد بود .

سرمایه داران و کارفرمایان در ایران و دولت جمهوری اسلامی باید از وجود چنین کارشناسان و خدمتگزارانی بهره کافی ببرند. معلوم نیست که هیات موسسان سندیکائی، بنگاه مشاور سازمان صنایع و دولت است و یا جمعی برای متشکل کردن کارگران و مبارزه برای کسب حقوقشان..

کارگران و فعالین کارگری ایران مشاور اقتصادی احمدی نژاد نیستند که از او بخواهند اقتصاد تولید محور را گسترش دهد با غیر تولید محور را. آنها خواهان رفاه و بیمه بیکاری، دستمزد مکفی و کاهش ساعت کار به 30 ساعت، مسکن و …هستند. خواهان تغییر بند شش قانون کار هم نیستند، بلکه خواهان آزادی بی و قید و شرط تشکل وتجمع و..تدوین یک قانون کار که منافع آنها را همه جانبه تامین کند هستند. بر خلاف تمامی قوانین جمهوری اسلامی و در مقابل همه سرکوبگریهای جمهوری اسلامی ، اعتراض و اعتصاب میکنند و برای دست زدن به اعتصاب واعتراض نیازی به رجوع به قانون ندارند و بدونتوجه به آن و برخلاف آن این کار را انجام میدهند.

هیات موسسان سندیکائی و جریان سندیکائی جائی در مبارزه جاری و روزمره کارگران ایران ندارد. هر تشکل واقعی مستقل کارگری در ایران اعم از شوراهای واقعی  و یا سندیکای کارگری، برخلاف متد جریان سندیکائی و هیات موسسان، خارج از دایره قانون و مقررات رزیم اسلامی و برخلاف آن و در مقابل کل رژیم جمهوری اسلامی سر بلند میکند. سندیکالیسم  به نهایت گندیدگی رسیده است و حاضر است در ایران  به پادوئی یک رزیم آشکارا سرکوبگر بپردازد.

فعالین رادیکال کارگری باید با افشای دائم سیاستهای ارتجاعی هیات موسسان سندیکائی و جریان سندیکائی و خنثی کردن تلاششان برای دایر کردن سندیکا و اتحادیه زرد و سر براه  وطرفدار قانون اساسی جمهوری اسلامی، اعتراض و مبارزه کارگران را با تشکیل مجمع های عمومی منظم در مراکز بزرگ تولیدی  و با تشکیل اتحادیه و سندیکا در بخشهایی از صنعت مانند بخش ساختمان، که کارگران متمرکز نیستند، تشکل توده ای مستقل و رادیکال کارگری را سازمان دهند.

تجربه سندیکای شرکت واحد و شکست روش هیات موسسان سندیکائی

هیات موسسان سندیکائی  همیشه میخواسته است شکل گیری سندیکا، از بروز تشنج و بحران یعنی اعتصاب و اعتراض کارگری در محیط کار جلوگیری کند. بسیاری از اعضای هیات موسسان سندیکائی در تشکیل سندیکای شرکت واحد نقش بازی کرده اند. آقای ابراهیم مددی نایب رئیس سندیکای شرکت واحد یکی از آنهاست. اما تشکیل اولین سندیکای مستقل که بخشا با کوشش و مشارکت خود اعضای هیات موسسان سندیکائی شکل گرفته است، سیاست و اهداف خود هیات موسسان سندیکائی را به چالش کشید. سندیکا  از اهداف و سیاست هیات موسسان و سندیکالیسم عبور کرد. نفس تشکیل سندیکای مستقل، سندیکا را به عرصه برخورد با دولت کشاند و رادیکالیسم کارگری را به نمایش گذاشت و یکبار دیگر بر این مسئله تاکید نمود که رفرمیسم و سندیکالیسم نمیتوانند در مبارزات کارگری ایران جائی پیدا کنند.

تشکل یابی کارگران و هیات موسس سندیکائی

مسئله تشکل یابی کارگران و ایجاد تشکل های مستقل کارگری مسئله روز فعالین کارگری و جنبش کارگری در ایران است. هر اعتصاب و اعتراض کارگری یکبار دیگر به همه فعالین کارگری مسئله تشکل یابی را بشدت گوشزد میکند. کارگران عموما با تشکیل مجمع عمومی و انتخاب نماینده و یا نمایندگان، اعتراض و اعتصاب روزمره خود را پیش میبرند. از کارگران نساجی بهشهر تا کارگران پرریس و نساجی سنندج و فرش البرز بابلسر از این طریق مبارزه خود را پیش میبرند. جنبش کارگری و رهبران عملی این جنبش برای پیشبرد این مبارزه به قانون اساسی و قانون کار کاری ندارند. بر عکس هر اعتصاب و اعتراض کارگری در مقابل نص صریح قوانین جمهوری اسلامی از قانون اساسی تا قانون کار قرار دارد. اما جریان سندیکائی در ایران برای هر حرکت کوچکی حتی نامه نوشتن به وزیر کار صد بار به قانون اساسی و قانون کار قسم میخورد.  سندیکالیسم در جهان گندیده است و در شرائط رژیم جمهوری اسلامی، سندیکالیسم برای تسلیم کارگران به شرائط جهنمی موجود است. سندیکالیسم گندیده است، نه به این خاطر که سندیکالیسم کارگران را در چهارچوب مبارزه برای حقوق صنفی خود محبوس میکند و از مبارزه بر علیه ریشه های فقر و بدبختی طبقه کارگر، نظام سرمایه داری و رژیم های سیاسی حاکم دور میکند، بلکه به این خاطر که سندیکالیسم دیگر برای مبارزه صنفی محدود کارگران نیز کاررائی ندارد. نه تنها این بلکه در شرائط سیاسی ایران، که کارگران از هرگونه حقوقی محرومند، قانونگرائی جریان سندیکائی آن را در مقابل حرکت کارگران قرار میدهد. هیات موسسان سندیکائی که خط مشی جریان سندیکائی در ایران را هدایت میکند تبلور حرکت جریان سندیکالیستی در ایران است.

دولت و طبقه سرمایه دار به جریان سندیکائی در ایران اجازه فعالیت نمیدهد، نه به این خاطر که جریان سندیکائی ممکن است خطری برای رژیم و طبقه سرمایه دار ایجاد کند، بلکه رژیم میداند با تشکیل هرگونه تشکلی ( هرچند رام و آرام) که کارگران را خارج از کنترل دولت جمع و متحد کند، کارگران به سرعت از آن تشکل عبور میکنند و سندیکای رام و آرام  و مخالف تنشنج و بحران، به کانون ایجاد تشنج و بحران، به مرکز قدرت کارگران، به ستاد اعتصاب و مبارزه تبدیل میشود. برای همین علارغم نیات خیر هیات موسسان سندیکائی جهت یاری به دولت و کارفرما، رزیم هیات موسسان را تحویل نمیگیرد و به آنها اجازه فعالیت نمیدهد.

مبارزات کارگری در ایران فعالین و رهبران رادیکال و سوسیالیست را میطلبد. کارگران بابلسر، بهشهر، نساجی سنندج، بارش اصفهان، کارگران خاتون آباد و غیره را نمیتوان با سندیکای مورد نظر هیات موسسان سندیکائی خاموش کرد. مبارزه کارگران در ایران نه فقط در مقابل کارفرما، بلکه در مقابل رزیم و دستگاههای سرکوبگر آن قرار دارد. از این رو این مبارزات بشدت سیاسی است و یا سیاسی میشوند. هیات موسسان که تلاش میکند تا مبارزه کارگران در مجرای قانون رژیم قرار گیرد، نمیتواند کاری از پیش ببرد.

کارگران حتما باید متشکل شوند و سندیکا هم یک راه تشکل یابی کارگران است، اما نه سندیکایی که مورد نظر هیات موسسان سندیکائی است، سندیکائی که هدف آن خاموش کردن تنش و بحران در مراکز کاری است، بلکه سندیکائی که برای پیشبرد مبارزه کارگران شکل میگیرد و برای دستیابی کارگران به مطالباتشان و قدرتمند کردن کارگران تلاش میکند.

اما فعالین و رهبران کارگری باید متوجه باشند که در شرائط کنونی تشکیل سندیکا و اتحادیه با مانع جدی روبروست. سندیکا و اتحادیه بدون رسمیت یافتن قانونی نمیتوانند کاری را از پیش ببرند. این درست است که مبارزه برای رسمیت یافتن خود نیز بخشی از تلاش برای سازماندهی کارگران است. اما اگر توازن قوا چشم انداز رسمیت یابی در آینده نزدیک را متصور نمیسازد، تلاش برای سازمادهی سندیکا نمیتواند به پیروزی برسد.

برای همین مطلوبترین شکل سازماندهی توده ای کارگران در شرائط جاری تشکیل مجمع عمومی منظم در محل های کار و انتخاب نماینده و یا هیات نمایندگان برای پیشبرد کار میباشد.

باید با تلاش هیات موسسان سندیکائی برای عرضه کارگر خاموش به کارفرما و دولت مقابله کرد. کارگران فرش البرز بابلسر و همه کارگران ایران به تشکلی احتیاج دارند که آنها را در مبارزه شان بر علیه رزیم و کارفرماها به پیروزی برساند

6 مهر 1385 ، 28 سپتامبر 2006

محمود قزوینی