وحشت رژیم از سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر
هفته گذشته نیروهای انتظامی رژیم به تجمع اعتراضی کارگران فرش البرز بابلسر حمله کردند و ضمن ضرب و شتم کارگران، تعداد زیادی از آنها را دستگیر نموده اند. پخش خبر سرکوب این تجمع کارگری در میان دست اندکاران رژیم ایجاد وحشت کرده است. این هفته مسئولین اجرائی رژیم، شوراهای اسلامی و خیل زیادی از دست اندرکاران ریز و درشت رژیم، از غلامعلي حدادعادل رئیس مجلس تا نمایندگان دیگر مجلس مشغول رد و یا محکوم کردن این سرکوبگری بوده اند. فقط یک مقام قوه قضائیه رزیم از حمله به کارگران فرش البرز حمایت کرد. درک این وحشت رژیم از اعمال سرکوب یک حرکت کارگری برای هر کارگر آگاه قابل درک است. رژیم میداند با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی طبقه کارگر و در شرائطی که اعتصابات کارگری با این وسعت در متن اوضاع سیاسی که مسئله هست و نیست رزیم مورد سوال است، در هر حرکت است، سرکوب کارگران یک مرکز کارگری به جای ایجاد ترس و دلهره در میان کارگران و کاهش و یا خواباندن اعتصابات و اعتراضات کارگری، موجب خشم همه کارگران میگردد و میتواند خود این سرکوبگری موجب پایان دادن به حرکتهای پراکنده کارگری و به میدان آمدن وسیع و متحد کارگران در مقابل سرکوبگری دولت جمهوری اسلامی شود. هم چنین رژیم میداند که در مقابل شمار زیاد اعتراضات و اعتصابات کارگری نمیتواند کاری از پیش ببرد. هر چند حرف امام راحلشان مبنی بر حرام بودن اعتصاب برایشان از مقدسات دینی محسوب میشود و بر قانون ممنوعیت اعتصابشان، متمم حق شلیک و تیراندازی به تجمع و اعتصاب از مجلس ششم افزوده شده است، با این همه باید در مقابل اجرای حرف امام و قانونشان وحشت کنند و سراسیمه شوند.
اعتصابات و اعتراضات غیرقانونی کارگری، قانونی ترین حرکت و اعتراضی است که در طول عمر جمهوری اسلامی جریان داشته است. اعتصابات و اعتراضات کارگری قانون حرام بودن اعتصاب و ممنوعیت آن را عملا ملغی کرده است.
نمایش سبقت گیری دست اندرکاران رژیم در محکومیت حمله به کارگران بابلسر، باید ضعف و ناتوانی رژیم در سرکوب حرکتهای کارگری را برای فعالین و رهبران کارگری بیشتر روشن کرده باشد. اعتصابات و اعتراضات کارگری در دهه 80 شمسی با اعتصابات و اعتراضات کارگری در دهه 60 و 70 متفاوتند. اعتصابات و اعتراضات کارگری دهه 80 در جمهوری اسلامی در متن جدال بر سر هست و نیست رژیم اتفاق میافتد و از این نظر اگر دامنه اعتصابات وسیع شود، رژیم خود را در معرض نابودی میبیند. وحشت رژیم از سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر در همین است. در اینکه این عمل نه موجب ایجاد ترس و عقب نشینی کارگران، بلکه موجب گسترش دامنه اعتراض و میلیتانت شدن آنها میشود.
حداد عادل رئیس مجلس اسلامی در پاسخ به یک خبرنگار در باره سرکوب کارگران فرش البرز بابلسر گفت:
“من حق كارگران ميدانم كه مطالبات خود را مطرح كنند، از برخورد ميان نيروي انتظامي و كارگران خوشحال نيستم اما معتقدم اگر تجمعي بدون كسب مجوز از وزارت كشور باشد، بيش از همه كساني كه مطالبه برحق دارند ضرر ميكنند.
وقتي تجمعي بدون مجوز برگزار ميشود، از اين فرصت عدهاي سوءاستفاده و مطالبات خود را مطرح ميكنند كه يا اصلا قابل تحقق نيست و يا مطالبات كارگران نيست.”
روشن است وحشت حداد عادل در چیست. اما فراخوان حداد عادل برای گرفتن مجوز قانونی برای تجمع و اعتراض نمیتواند از طرف کسی شنیده شود. در جمهوری اسلامی همیشه اعتصاب و اعتراض کارگری حرام و ممنوع بوده است و همیشه هم اعتصاب و اعتراض کارگری در سطح نسبتا وسیع جریان داشته است. کارگران باید با سوءاستفاده از موقعیت کنونی به خصوص در این دوره، خواستهایی غیر قابل تحقق خود را هم طرح کنند. حداد عادل و رژیم نمیتوانند اقدامی در مقابل این اعتراضات انجام دهند. آنها به این دلخوش کرده اند که این اعتراضات پراکنده اند و از رهبری کمونیستی و رادیکال که این اعتراضات را متحد کنند محرومند. فعالین و رهبران کارگری باید این دلخوشی حداد عادل و دیگر دست اندر کاران رژیم را به کامشان تلخ کنند. ایجاد رهبری سراسری و کمونیستی در اعتراضات کارگری کار فوری فعالین و رهبران و دست اندرکاران جنبش کارگری است. طرح مطالبه بیمه بیکاری مکفی برای افراد بیکار و تبدیل آن به خواست اعتراضات کارگری جاری که عموما در قابل اخراج سازی ها و تغییر ساختار صنایع صورت میگیرد میتواند زمینه همه گیر شدن این شعار و اتحاد سراسری جنبش کارگری را فراهم کند.
ایجاد همین سطح اتحاد در میان کارگران مراکز تولیدی و سازمانیابی اعتراضات و اعتصابات کارگری بر مبنای مجمع عمومی در کارخانه و مرکز کارگری و انتخاب نماینده در مجمع عمومی صورت میگیرد. فعالین کارگری باید با تکیه بر این اجتماعات و منظم کردن آن و با ایجاد ارتباط مداوم با دیگر مراکز کارگری، بر پراکندگی اعتصابات و اعتراضات کارگری فائق آیند.
باید رهبران علنی اعتراضات کارگری این دوره و رهبران و فعالین کارگری در مراکز خاموش کارگری را گرد آورد و یک پایه محکم برای ایجاد رهبری سراسری کارگری ایجاد کرد.
پیشروی دامنه اعتصابات ، گامهایی به پس و تشکیل اتحادیه های زرد و دست ساز
شمار اعتصابات و اعتراضات کارگری دم به دم افزایش مییابد. فاصله ضربان اعتصاب و اعتراض در جنبش کارگری کم و کمتر میشود و اعتصابات با فاصله های زمانی بسیار کم از یکدیگر، خطر به حرکت در آمدن بهمن عظیم طبقه کارگر را به دولت و طبقه سرمایه دار در ایران گوشزد میکند. در این هفته بر شمار اعتراضات و اعتصابات کارگری باز هم افزوده شد. کارگران آما در مقابل فشار مدیریت برای افزایش تولید و قطع پاداش و کمک های نقدی، مدیریت را از کارخانه اخراج کردند و راه نداند. کارگران نازنخ در اعتراض به اخراج در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تحصن کردند، کارگران ایران صدرا در مقابل فرمانداری بوشهر تجمع کردند و ریسندگی و بافندگی رشت هم دست به اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان زدند. چیت سازی تهران و نساجی قائم شهر هم در اعترض به سر میبرند.
خبرنگار ایلنا این خطر را با عنوان ” بحران هاي كارگري در راه است؛ مسئولان جدي بگيرند!!” بیان کرده است. این خبرنگار که خود در جمع یک اعتراض کارگری برای گزارش شرکت کرده بود، جوشش سوزان این جنبش را از نزدیک لمس کرده است و به مسئولین رژیم هشدار داده است که خطر را جدی بگیرند.
هشدار این خبرنگار به رژیم به کنار، اعتصابات و اعتراضات کارگری با این دامنه، هشداری به احزاب کارگری و رهبران و فعالین کارگری است، که اگر نجنبند و برای این اعتراضات و اعتصابات، رهبری متحد و رادیکال ایجاد نکنند، معلوم نخواهد بود که سرنوشت این اعتصابات و اعتراضات کارگری به کجا منجر شود. هم اکنون در بسیاری از موارد یا شوراهای اسلامی سعی کرده اند در رقابت جناحی از این اعتراضات برای خود بهره گیرند و یا کارگران خود برای پیشبرد اعتراضات خود به شوراهای اسلامی متوسل شده اند. این اتصال شوراهای اسلامی به اعتراضات کارگری پدیده خطرناکی است که کم و بیش اینجا و آنجا دارد اتفاق میافتد. مقابله با این پدیده فقط با دخالت فعال در سازماندهی کارگران ممکن است. متوسل شدن کارگران به شوراهای اسلامی که بنابر گفته خود دست اندکاران رزیم جایی در جنبش کارگری ندارند، چند گام به پس در جنبش کارگری ایران است. شوراهای اسلامی که تاکنون هیچ جایی در جنبش کارگری نداشتند و در اخراج و دستگیری فعالین کارگری و سرکوب کارگران هم سهیم بوده اند، تلاش دارند بیش از پیش چهره یک تشکل صنفی به خود بدهند. آنها فعالانه تلاش میکنند تا خود را با اوضاع جدید در جنبش کارگری تطبیق دهند. تاکنون شوراهای اسلامی خود تشکیل چندین اتحادیه کارگری را اعلام کرده اند و سخنگویان این اتحادیه ها در باره این و یا آن مسئله و اعتراض کارگری اظهار نظر کرده اند. از جمله این اتحادیه ها، اتحادیه کارگران قراردادی موقت، اتحادیه کارکنان صنعت اب و برق، اتحادیه کارگران شهرداری تهران و…هستند که در همه موارد مسئولین و سخنگوی این اتحادیه ها، مسئولین شوراهای اسلامیند. این اتحادیه ها در حال حاضر بیشتر از نام چیزی نیستند. اما خطر اینکه شوراهای اسلامی بتوانند از این طریق در میان کارگران جا باز کنند وجود دارد. نام سندیکا و اتحادیه در میان کارگران از ارج و قرب زیادی برخوردار است و شوراهای اسلامی دارند از این نام بهره برداری میکنند. افشای این اتحادیه ها و ایجاد هشیاری در میان فعالان کارگری در این دوره مهم است. تشکل های مستقل کارگری باید از جمله در مقابل این تشکل های دست ساز ایجاد شود.
اگر فعالین و رهبران رادیکال کارگری بتوانند بر پراکندگی اعتصابات و اعتراضات کنونی فائق آیند، اعتراضات کنونی میتواند مقدمه ای برای به میدان آوردن کل طبقه کارگر و مردم زحمتکش گردد که سرنوشت همه چیز را در ایران عوض خواهد کرد. با به میدان آمدن جنبش اعتصاباتی وسیع طبقه کارگر برای مطالباتش، شمارش معکوس برای سرنگونی جمهوری اسلامی به سرعت آغاز میشود.